يكم: محور اصلي در انتخاب همسر خود شمائيد. اگر بنا باشد كه تحت تاثير صحبت هاي ديگران مردد شويد، اين اتفاق بعد از ازدواج هم ممكن است بيفتد و منجر به از هم پاشيدگي خانواده مي شود. نقش ديگران صرفا دادن تجربه و مشورت به شماست و شما پس از بررسي بر اساس شعور ،منطق و احساس خود نتيجه گيري و تصميم مي گيريد. پس، از روي حرف ديگران كه هر كسي فقط از منظر خودش صحبت مي كند ، تصميم نگير.
دوم: لطف كن اينجا را كليك كن و مقالات بخش مشاوره ازدواج سايت همدردي را به دقت مطالعه كن، پس از آن بر اساس معيارها و نكته هايي كه آنجا توضيح داده شده است، معيارهاي خود را دقيقا و با مثال و جزئيات براي خودت مكتوب كن، براي هر معيار ضريبي متناسب با ارزش آن يادداشت كن. و با شناختي كه از طرف مقابلت داري، به بررسي تناسب معيارهايت و معيارهاي او بپرداز.
سوم: بعضي ذهنياتت كه از زمينه خانوادگي و فرهنگي و خيالاتت سرچشمه گرفته بايد اصلاح كني، بعضي از اين خطاهاي شناختي كه حتما بايد تغيير دهي ؛از اين قرار است:
- اگر بخواهي خوشبخت باشي بايد طرف مقابلت تحصيلات بالا داشته باشد.
- خوشبختي در گرو اينست كه از نظر رفاهي در سطح خوبي باشي
- بعد از ازدواج مي توانم همسرم را تغيير بدهم.
- تفاوت در مسائل اعتقادي، اخلاقي و ...،در ازدواج اهميتي ندارد و مي توانيم هر كدام جداگانه اعتقادات خود را داشته باشيم.
- ازدواج خوب ازدواجي هست كه از اول همه چيز آماده و فراهم باشد، و بعد از ازدواج در هيچ مسئله اي ؛ اختلاف نظر وجود نداشته باشد.
- اينكه بايد فرد ايده آلي جهت همسري انتخاب كنم كه از هر لحاظ بي عيب و نقص باشد.
- اينكه من يك دختر هستم و خوشبختي ام در گروه اينست كه حتما و حتما در يك فرجه زماني با يك نفر ازدواج كنم حتي اگر آن آقا مناسب من نباشد. و اگر من ازدواج نكنم ، به تنهايي يك آدم بي ارزش و بدبخت هستم. و با عجله تمام بايد با اولين كسي كه توانستم ازدواج كنم ، حتي اگر آن فرد از نظر اعتقادي با من متفاوت است، يا معتاد ، سخت گير، اختلاف فرهنگي، اختلاف طبقاتي و تحصيلي، اختلاف فكري و ... مي باشد.
چهارم: حق انتخاب را از خود نگيريد. از افعال مجهول در مورد خود زياد استفاده نكنيد. اينكه «ميترسم عاشقش بشوم» يعني چه؟ در واقع ما خودمان فاعل كارها هستيم. مثلا شما مي توانيد خود را عاشق كنيد. (مثلا با خيالبافي زياد در مورد يك نفر، چشم پوشي از مشكلاتش، فرار از وضعيت بد خانواده ، و ....). پس شما يك فرد آگاه و تصميم گيرنده نسبت به انتخابهاي خودتان هستيد ، مخصوصا انتخاب همسر كه مهمترين انتخاب هر فرد در زندگيش مي باشد. پس لازم است در چنين انتخابهايي،اگاهانه ، عاقلانه و با مشورت با متخصص انجام شود.
پنجم: تمام مطالب بالا به معني اين نيست كه سخت گيريهاي افراطي داشته باشيم و با بهانه گيري به دنبال ايده آل بگرديم. بلكه بايد معيارهاي اساسي را فراموش نكنيم.و با توجه به آنها تصميم بگيريم.
ششم: چند نكته كه كليدهاي اساسي شما جهت انتخاب هستند و بايد روي اين نكته هاي تامل كنيد عبارتند از:
1 – فردي 28 ساله، با شرايطي كه شما گفتيد، حداقل بايد 4 سال كار كرده باشد، چنين فردي وضعيت مالي اش از اين لحاظ اهميت پيدا مي كند كه او در اين 4 سال چه كرده است؟ آيا به علت بي مسئوليت تن به كار نداده؟ يا كارهايش را مرتب عوض كرده است؟ آيا به جهت روحيه پرخاشگري مجبور به ترك كار مي شده؟ آيا كار كرده اما به خاطر بي تدبيري پولهايش را بي برنامه خرج كرده است؟ آيا پولهايش را به خوشگذاراني، دوست بازي يا اعتياد و ... حيف و ميل كرده است؟ علت تاخير او در ازدواج اگر به خاطر فراهم شدن مسائل مالي بوده است، پس چرا هيچ وجهي جهت ازدواج ندارد؟ ( پس همين طور كه مشاهده مي كنيد وضعيت مالي در ازدواج مهم است، اما نه به خاطر آنچه كه عوام به خاطر رفاه و آسايش در نظر مي گيرند بلكه براي بررسي وضعيت رواني و شخصيت فرد مهم است. در اين بررسي حتي اگر فردي بسيار مرفه باشد، باز هم بايد بررسي شود كه اين مبلغ را از كجا آورده است. و آيا زحمت او بوده است، يا ....،)
2 – اختلاف فرهنگي كه بين شما هست بايد كاملا با ذكر جزئيات و مثالها و نمونه هاي متفاوت روشن گردد. در فرهنگ هر كدام شما ، چه نقشي براي زن ، چه وظايفي براي مرد و چه وظايفي را براي زن در نظر مي گيرند.؟ در فرهنگ هر يك از شما چه كسي بايد در اختلافات كوتاه بيايد؟ در فرهنگ هر كدام از شما نحوه پوشش زن و مرد، نحوه ارتباط با ديگران، شغل ، كارهاي منزل، تعيين محل زندگي ، و خريد هاي منزل و ... چگونه تقسيم مي گردد. نحوه برگزاري مراسمات مختلف چگونه است، رسم و رسومات و عرف هر يك از شما چيست و چقدر هر يك از طرفين پايبند هستند. انتظاراتي كه خانواده ها و حتي خود شما نسبت به هم داريد كدامها هستند؟ نظر هر كدام از شما در مورد تفريحات، تعداد فرزند، نحوه خرج و پس انداز، و رابطه با خانواده ها و فاميل و دوستان به چه ترتيب است؟
3 – اختلاف اعتقادي: تا چه ميزان در اعتقادات تفاوت داريد؟ چه اعمالي در اعتقادت وجود دارد كه در صورت تفاوت اعتقادي ممكن است مشكل ساز باشد؟ مثلا كسي كه مذهبي نبوده و به رعايت حرام و حلال مقيد نيست، پس اگر دوست داشته باشد، مي تواند مشروب بخورد، اگر دوست داشته باشد مي تواند در هر سطحي با جنس مخالف ارتباط برقرار كند، مي تواند به سادگي دروغ و فريب در كارش باشد، مي تواند معتاد باشد، مي تواند نسبت به حق و حقوق ديگران از جمله همسرش بي تفاوت باشد، و هزاران كار ديگر ، اما اگر شما هم نسبت به اين اعتقادات پايبند نيستيد، زياد مشكلي نيست ، چون شما هم متناسب با آن آزادانه مي توانيد خيلي از اين اقدامات را انجام دهيد و اين منجر به هماهنگي شما مي شود.
پس اعتقادات يك مسئله در ذهن هر كدام شما نيست، اعتقادات زير بناي بسياري از رفتارهاي ماست. پس وقتي در اعتقادات اختلاف هست، منجر به اختلاف در رفتار مي گردد.
4 – اشاره اي داشتيد به فشار از نظر مالي ، جسمي و رواني، اين آقا،كه در اين زمينه مسئله فشارهاي رواني منجر به مسائل زيادي مي شود كه بايد كاملا بررسي شود. سخت گيريها ، اضطراب ها، پرخاشگري، لجبازي، بي مسئوليتي، زودرنجي ، بهانه جوييَ، منزوي بودن، احساسي و بي منطق بودن ،وسواسي و خرده گير بودن ، اينها مسائلي است كه بايد به كمك يك مشاور خانواده يا روانشناس باليني مورد ارزيابي و بررسي قرار گيرد.
ششم : تصميم نهايي با خودتون هست. شما اگر بند اول كه در اول جوابتون توضيح دادم مطالعه و بررسي كنيد به احتمال زياد به تصميم گيري درستي خواهيد رسيد. ولي اگر فشار احساسي شما مانع از تصميم مي گردد، توصيه مي كنم كه حضورا به يك مشاور خانواده مراجعه كنيد و از او مشورت بگيريد.
دوم: در مورد افراد پرخاشگر بهترين كار اينست كه در زمان پرخاشگري اين افراد، از مواردي كه منجر به تحريك آنها مي شود پرهيز كنيم،(اين را مي توانيد از خودش بپرسيد). همچنين مي توانيد با او هم حسي كنيد، يعني اينكه به او بگوئيد كه مي فهميد عصباني هست و از اين كه او عصباني هست متاسفيد ( نه اينكه لزوما عذر خواهي كنيد.) ، از بحث عقلاني و منطقي و راهنمايي و توصيه در هنگام خشونت وي بپرهيزيد.
سوم: متاسفانه هنوز مقالات كامل در مورد حل و فصل اين گونه مشكلات زناشويي و خانوادگي در سايت همدردي قرار نگرفته است، و توصيه مي كنم حتما به اتفاق همسرتان يا حداقل به تنهايي حضوري به يك مشاور خانواده مراجعه كرده و با توضيح ريز مسائل و مثالهاي متعدد از مسائلي كه منجر به مشكلاتي در زندگيتون مي شود، از او راهنمايي و مشورت لازم را بگيريد. در اينجا به علت طولاني شدن مطالب و اينكه بنده به ريز مسائل شما آگاهي ندارم از اطاله كلام پرهيز مي كنم.
پاسخ كد 29427 : ( 27/3/1386)
مراجع محترم: اگر او هر چه شما بگوئيد، حتي اگر با منطق خودش سازگار نباشد، و بدون هيچگونه ابراز وجودي، تسليم وار حرفهاي شما را بپذيرد، او «منحصر به فرد بودنش» و يكتايياش، از بين مي رود. اگر چه در ابتدا چنين افرادي دلربا هستند،اما به تدريج به خاطر ضعف و وابستگي افراطي كه دارند موجب كسالت و تكراري بودن مي شوند. و در آن صورت با بهانهاي، افراد سعي مي كنند كه يك اختلاف سليقه مصنوعي ايجاد كرده تا كمي هيجان پيدا شود.
من پيشنهاد مي دهم اين موضوع را با او صميمانه مطرح كنيد و از او بخواهيد انتقادهايش را به شما بگويد. و تصميماتي را كه درست مي پندارد با شما در ميان بگذارد. به او حق بدهيد متفاوت فكر كند و تصميم بگيرد.
همچنين براي بررسي ساير ابعاد شخصيتي وي و ارزيابي معيارهاي ازدواج بهتر است رابطه خود را رسميت بخشيد (اگر اين كار را نكرده ايد)و از مشورت هاي خانواده نيز كمك بگيريد. تا بهتر و با چشمان باز بتوانيد مسير خود را طي نمائيد.
پاسخ كد 1366312 :( 27/3/1386)
دوست عزيز، چند نكته در مورد سئوالتون بايد به آن توجه كنيد.
الف) گفتيد كه به او وابسته هستيد،اين معني عشق نيست. تنها انگيزه زندگيتون اون هست، باز اين معني عشق نيست.پيشنهاد مي كنم براي شناخت خود، روي اين دو مقاله كليك كنيد و آنها را مطالعه نمايئد. روانشناسي عشقو مقاله تفاوت عشق و هوس در روابط دختر و پسر
ب)گفتيد:مي ترسيداز اينكه بهش نرسي. باز اين نشان دهنده اين است كه از پختگي لازم براي همه جانبه نگري برخوردار نيستيد. بهتر است به جاي احساساتي مثل شيفتگي، ترس و ...، برنامه عملي براي ازدواج داشته باشيد.
چهارم: به نظر مي رسد از استقلال كافي برخوردار نيستيد.در حاليكه با توجه به سني كه داريد بايد مسئوليت پذير و مستقل باشيد. اين شما هستيد كه بايد بگويئد كه وقت ازدواج شماهست يا نه؟ اگر شرايط شما مهيا هست كه بايد به طور رسمي با خانواده هايتان صحبت كنيد و مراحل بررسي و فراهم آوردن شرايط ازدواج را مهيا كنيد. اما اگر شرايط ازدواج را نداريد باز بايد خودتان تشخيص دهيد نه ديگران. اگر چه سن شما مناسب ازدواج است ليكن به نظر ميرسد او سن كمي داشته باشد. (اين مورد احتياج به بررسي بيشتر با توجه به بلوغ رواني، عاطفي ، اجتماعي و ...)دارد.
پنجم: اگر تصميم به ازدواج در چند سال ديگر داريد. دو كار مي توانيد بكنيد. يا به طور رسمي نامزد شويد.و به هم متعهد شويد. يا اينكه صبر كنيد تا چند سال ديگر در صورتيكه نظر هر دو شما عوض نشده بود براي ازدواج اقدام نمايئد.
به هر حال مسائل زيادي را بايد بررسي كرد كه به جزئيات بيشتري نياز دارد. ولي عشق با شناخت دقيق ايجاد مي شود و صبر در راه آن لازم و جذاب است.
پاسخ كد 6800_صفر : (27/3/1386)
مراجع عزيز، خيلي با حالي، و خيلي قشنگ و رك و صريح نوشتي. آنچه كه بايد به آن توجه كني با وضعيتي كه توضيح دادي ، ميزان درآمدت نيست. شما نياز به اعتماد به نفس بيشتر، استقلال و خوداتكايي داريد. مقداري هم ترس و اضطراب مبهم نسبت به آينده داريد. كه بايد براي رفعش اقدام شود.
من خودم و صدها مراجع را مي شناسم كه بسيار بسيار با درآمدهايي كمتر از اين زندگي توام با خوشبختي را شروع كرده و ادامه دادند، ليكن اميد، اعتماد به نفس، ، نداشتن توقعات و انتظارات ايده آل گرانه و نداشتن ترس موهوم مثل ترس از آينده بسيار بسيار نياز است. به جاي استفاده از اين هيجانات كه مانع موفقيت است، بهتر است برنامه هايي جهت افزايش در آمد خود داشته باشيد. زندگي پر از مشكلات مختلف از جمله در آمد ناكافي است و شما در اول راه هستيد، اگر توقعات و انتظارات خود را از زندگي منطقي نكنيد به مرور مشكلات زيادي برايتان پيش مي آيد. بنا نيست كه مشكلات ما را ديگران به دوش بكشند. حتي اگر آن فرد والدين ، برادران و خواهران يا خانواده همسر باشند. استقلال شما در سايه سخت كوشي و اميد شما به دست مي آيد. بهتر است يك روز مرخصي بگيري، و بعضي قسمت هاي شهر را به دقت بگردي و نحوه زندگي و سخت كوشي افراد را نظاره كني. وقتي كه شما تمركز خود را از مسائل خود متوجه پيرامون خود مي كنيد به طور اتوماتيك بسياري از مشكلات خود را واقعي تر ارزيابي كرده و دچار ترسهاي موهوم نمي گرديد.