مراجع گرامي، رفتار و شخصيت كودكان منفك از الگوي رفتاري و شخصيتي و تربيتي والدين نيست. كودكان چون ميوه اي بر درخت وجود والدين رشد مي كنند. ضعف و قوتهاي آنها تابعي از رفتار شما و همسرتان مي باشد (كه متاسفانه در اين پرسش از آن اغماض شده است، لذا راهنمايي زيادي نمي توان كرد.)
اما به طور كلي احتمال اينكه او تك فرزند باشد، يا به نحوي با او رفتار شود كه زياد زير ذره بين شما باشد، يا اينكه شما به عنوان والديني با شخصيتي حساس و خرده بين و ريزسنجي باشيد، همه مي تواند از علل اين كار باشد. ميزان ارتباطات اجتماعي شما، استفاده از مهد كودك و تقويت رفتاري مثبت او ( كه خود برنامه دقيق و وسيعي دارد و نيازمند چندين جلسه مشاوره است) مي تواند به شما كمك كند. به هر حال بايد وقت كافي از نظر كمي و كيفي را به او اختصاص داده و از طريق پارك ، مهماني، عروسك گرداني، بازي ها، قصه خواني و ... ( با برنامه منظم) به او كمك نمائيد. مشاوره حضوري با روان شناس باليني به لحاظ اينكه جزئيات مهمي در اين كار وجود دارد ، مي تواند موثر باشد.
پاسخ كد 5727 :(11/5/1386)
مراجع عزيز،
يكم: با توجه به شغل خود بايد توجه داشته باشيد كه گرفتار وسواس نشويد. اين را بدانيد در دنيا هيچ چيز صددرصد وجود ندارد. امكان مشكل هميشه و در همه جا و براي همه كس وجود دارد. ما صرفا بر اساس منطق و تعقل خود و در چارچوب توانايي خود آنها را پيش بيني و حل مي كنيم و اگر غير قابل حل باشد سازگاري لازم را ايجاد مي كنيم. (اين بند براي شما بسيار مهم است)
دوم: معمولا در ازدواج هاي فاميل ، پس از يك مشاوره ژنتيك ، در صورت نياز براي آزمايش ژنتيك ، شما را معرفي خواهند كرد و به صورت دقيق ريسك مشكلات احتمالي شما را در مقايسه با ازدواجهاي غير فاميلي با توجه به آزمايشات برايتان روشن خواهد كرد.
پاسخ كد 6655 : (11/5/1386)
دوست عزيز، با تشكر از توضيحات كاملي كه در مورد مسائل خودتون داديد.چند نكته بسيار مهم مي تواند براي شما راهگشاء باشد:
يكم: همانطور كه از توضيحات شما بر مي آيد، شما نتوانسته ايد علت اصلي مشكلات خود را به صورت صحيح ارزيابي كنيد. اگر چه هنگامي كه نگراني و اضطراب و ترس داشتيد، شرايط خاصي هم بوده است (مثل كار ، ازدواج ، به هم خوردن نامزدي، ازدواج ، و ....) ، ولي بايد بدانيد ريشه اضطراب را نيافته ايد. و اين كار نياز به جزئيات زيادي از شخصيت و زندگي شما دارد.
دوم: ازدواج يكي از مرحله هاي زندگي است، نه دارو و درماني مشكلات ما، لذا بايد مواظب باشيد اشتباه گذشته خود را تكرار نكنيد كه وضعيت از اين هم بدتر مي شود.شما ابتدا وقتي كار مي كرديد تصور مي كرديد اگر دوست دختر يا ازدواج كنيد اضطرابتون بهتر مي شود، بعد از اينكه نامزد كرديد و باز هم مشكل داشتيد،نامزدي را به هم زنيد و تصور كرديد گر با يك دختر تحصيل كرده يا ....، ازدواج كنيد وضع بهتر مي شود، و الان پس از 6 سال متوجه شديد كه مشكل شما ربطي به ازدواج نداشته است. و اكنون هم تصور مي كنيد اگر با فرد ديگري ازدواج كنيد مشكل حل مي شود. همه اينها اشتباهات شماست كه چند بار هم تكرار شده است. شما بايد روي افسردگي و اضطراب خود طي جلسات منظم و متوالي روان درماني تحت نظر يك روانشناس باليني كار كنيد. و البته تكاليفي كه به شما مي دهند دقيقا انجام دهيد.
سوم: شما در زندگي مسئوليت پذيري كافي را نداشته و بهانه جو بوده و حق انتخاب خود را انكار مي كنيد. اينكه ديگران برايم كار پيدا كردند، ديگران برايم نامزد كردند، ديگران دختري را برايم عقد كردند، با ديگري ازدواج كنم كه مشكل حل شود، همه و همه حكايت از اين دارد كه شما گرفتاري يا حل مشكل خود را در بيرون از خود جستجو مي كنيد. اين ريشه مشكلات شماست. لذا من توصيه مي كنم شما اينجا را كليك كنيد و مقالاتي كه در مورد مسئوليت پذيري، انتخاب ، هزينه انتخاب ، انتخاب و آرامش و ....،را هست به دقت مطالعه كنيد ، تا بهتر به نقش خود در تغيير اوضاع و در نگراني و آرامش خود دريابيد.
چهارم، متاسفانه نمي دانم در كدام شهر زندگي مي كنيد. اما اگر در تهران هستيد، مي توانم شما را به مشاوري حاذق كه استاد دانشگاه بوده و در ضمن روي اينگونه ناراحتي ها تبحر خاصي دارد معرفي كنم. اما اگر در ساير شهرستانها هستيد، حتما به يك روانشناس باليني مراجعه كنيد و از آن مهمتر جلسات روان درماني و مشاوره را استمرار دهيد و تكاليف را انجام دهيد.
مهم، مهم: فراموش نكنيد كه به هم زدن اين زندگي قبل از اينكه شما مشكل خودتون را خودتون حل كنيد ، منجر به مشكلات شديدتر شده، و نگراني شما را افزايش داده و موجب پيشيماني مي گردد.
پاسخ كد 55555 : (11/5/1386)
مراجع عزيز، افراد با هم تفاوت دارند و سوگيري و تصورات آنها از طلاق نيز متفاوت است. اما فردي كه از نظر منطقي دچار تحريف و خطاي شناختي نباشد با توجه به همه مسائل و معيارها شما را گزينش مي كند و وضعيت شما را با توجه به خصائص شما مورد ارزيابي قرار مي دهد. اگر فردي دچار خطا و تحريف هاي شناختي بوده و بدون توجه به جنبه هاي مثبت شما و تنها بر اين اساس شما را نپذيرد. مطمئن باشيد چنين فردي ( حتي در صورت ازدواج) مي تواند با اين سبك فكر افراطي و غير منطقي به زندگي شما آْسيب برساند.
اما بهتر است اين مسئله را قبل از ازدواج (اما در آخرين جلسه) با او در ميان بگذاريد. چون در طي چند جلسه اول، زمان كافي جهت شناخت همه جانبه شما داشته است و اين مسئله را ( طلاق والدين) به همراه ساير معيارها و صفات شما بررسي مي كند و تصميم شايسته تري خواهد گرفت.
پاسخ كد 123456_لادن : (11/5/1386)
مراجع گرامي، سئوال شما بسيار كلي هست و اين سئوال معمولا در چندين جلسه مشاوره قبل از ازدواج با ظرافت و با توجه به شرايط شما روشن مي شود.
اما بطوركلي:
يكم: ابتدا بايد دقيقا خودت را بشناس ، نقاط ضعف، قوت، حساسيت ها، خواسته ها، و ... تا با توجه به آنها همسرت را مورد ارزيابي قرار دهي. مثلا همسر بسيار مذهبي كه براي فردي ايدهآل است، ممكن است براي فرد ديگري بسيار منفي باشد. پس اول خودت را دقيق ارزيابي كن.
دوم: به جاي سئوال هاي از پيش تعيين شده، بيشتر گوش كن و اگر ابهامي در كلي گويي هاي خواستگار داري در مورد آنها توضيح و مثال بخواه.
سوم: از سئوالهاي عمومي و كلي مثل ، اخلاق ، ايمان، نجابت، صداقت و تفاهم پرهيز كن و اين سئوالها را جزئي و با مثال و نمونه از او بخواه.
مثلا در مورد مسائل مذهبي بپرس كه شما ترانه هاي كدام خواننده را گوش مي دهي؟ يا اينكه نظرت در مورد چادر يا مانتو يا دست دادن به پسر خاله، چيست؟ اين مثالها و جزئيات كمك بيشتري تا كليات به شما مي كند.
مراجع عزيز، من در اينجا نمي خواهم در مورد صحيح يا غلط بودن رفتار خانواده خانمتون صحبت كنم. چون من نمي توانم الان روي آنها تاثير بگذارم. اما شما مي توانيد تغييراتي را روي ذهن و فكر خود ايجاد كنيد كه منجر به آرامش شما مي شود.
يكم: يكي از خطاهاي شناختي و فكري شما اينست كه تصور مي كنيد بايد همه آدمها عادل و منصف باشند. در واقعيت اينگونه نيست. و اگر چنين تصوري داشته باشيم دچار نگراني و ناآرامي مي شويم. اگر به جاي آن با خود بگوئيد: « اگرچه همه آدمها عاليست كه عادل و منصف باشند، اگرچه عاليست خانواده خانم من هم عادل و منصف باشند، اما در حقيقت خيلي از آدمها ضعف دارند و اينگونه نيستند و خانواده خانم من هم از اين دسته هستند. »
در واقع شما مي پذيريد خانواده همسرتون نقاط ضعفي دارند. ما مي دانيد كه آنها 20 نيستند، لذا آْنها را با همين نقطه ضعف مي پذيريد.
دوم: با همسرتون صحبت كنيد. و به او بگوئيد اگر بعضي وقتها به اشتباه و ناراحتي حرفي در مورد خانواده آنها زده شد، در آن موقعيت مستقيم از آنها جانبداري نكندو بگذارد تا موقعيت بگذرد و در وضعيت عادي ، بحث را ادامه دهيد، تا شما تصور نكنيد كه او با خانواده اش و عليه شماست.
سوم: فراموش نكنيد اگر چه خانواده همسرت، مشكلي هم داشته باشند، اما براي همسرت مانند درختي هستند كه او ريشه هايش را دوست دارد. لذا سعي كن از كلمات گزنده و اشكالتراشانه حذر كنيد.
سوم: بخشي از مشكل هم به شما بر مي گردد. تا وقتي كه ما براي خودمان از درون ارزش قائل نيستيم يا ارزش خود را درست ارزيابي نمي كنيم، هميشه در چشم ديگران دنبال احترام مي گرديم. دنبال تمجيد و توجه. در حاليكه ارزشمندي ما در درون ما نهفته است و هيچكس ( از جمله خانواده همسر) نمي توانند اين ارزش را كم يا زياد كنند. و اين تصور ماست كه فكر مي كنيم با حرف و رفتار آنها بالا و پائين مي رويم. در واقع ما با رفتار، ويژگي ها و صفات خود رشد مي كنيم ، بالا مي رويم يا پائين مي آئيم و اين ربطي به تعريف و تمجيد و تحويل گرفتن ديگران ندارد.
تا وقتي كه ما احترام خود را از چشمهاي ديگران گدايي كنيم، به آنها محتاجيم و اگر آنها ناعادلانه حرف بزنند و رفتار كنند، ما احساس حقارت مي كنيم. پس در اين زمينه هم مي توانيد روي خودتون كار كنيد.
پاسخ كد 8420 : (11/5/1386)
مراجع گرامي، از شرايط ازدواج ، اينست كه فرد بتواند حل مسئله كند و انعطاف پذير باشد و مستقل باشد. شما بايد براي خواستگارت روشن كني كه بايد به شيوه منطقي رضايت خانواده خود را جلب كند نه اينكه با آنها درگير شود. به هر حال، هر خانواده نگراني هايي دارد و اعتقاداتي دارد كه مي توان از همان دريچه به برطرف كردن آنها اقدام كرد. متاسفانه من چيزي از خلق و خو و ارزشها و ...،خانواده ايشون نمي دانم تا بر اساس آنها راهنمايي كنم، اما پيشنهاد مي كنم شما به اتفاق ايشون نزد يك مشاور خانواده رفته و ضمن ارزيابي دقيق خود و خانواده هايتان، راههاي كنار آمدن با خانواده ايشون را دقيق و از نزديك بررسي كنيد. از آنجا كه پدر ايشون ارتشي هست، شايد خشك و منطقي باشد، شايد ارجاع مسئله به يك متخصص(مثل يك مشاور خانواده)راه ميانه اي باشد كه خانواده ايشون بپذيرد. به هر حال اينگونه ارتباطات (شما و آقاي مهندس) ممكن است سطحي باشدو دلايل ديگري غير از خانواده در كوتاه آمدن او دخيل باشد، اين مسئله وقتي جدي مي شود كه خانواده هاي شما دو نفر رفت و آمدي داشته باشند ، يا زمينه آشنايي بيشتر و حضوري شماها فراهم گردد. به نظر مي رسد خانواده آنها فقط مخالفت خود را با يك اسم و يك ذهنيت اعلام مي كنند، در حاليكه اين براي شما يك زندگي واقعي است، اگر چنين است، بايد با خواستگار خود صحبت كنيد و از او بخواهيد جديت به خرج دهد و زمينه ملاقات بيشتر خانواده شما را با خانواده خود فراهم كند. اما اگر به هر بهانه اي ايشون كوتاه مي آيد و حرف هاي نااميد كننده مي زند، يا تحت تاثير شديد خانواده بوده و پدر سالاري دارند و او براي زندگي و انتخاب همسر و ازدواج و ...، زير نفوذ پدرش هست.(با عرض معذرت كه شما گفته بوديد به شما توصيه نكنم كه از هم بگذريد) در اينجا بايد با توجه به شرايط وابستگي او به خانواده اش و مشكلات احتمالي در آينده لازم است براي خوشبختي خودتون از اين احساساتتون بگذريد. مگر ا ينكه او نيز به اندازه شما استقلال داشته باشد و گامهاي عملي و پيگيرانه اي را در جهت وصل شما بردارد.
پاسخ كد 136 :(11/5/1386)
مراجع عزيز، يكبار و مفصل جواب اين سئوال را براتون تهيه ، تايپ و ارسال كرده ام. اگر شما به پزشك مراجعه كرديد و او آمپول تجويز كرد، شما نمي توانيد به خاطر نگراني از سوزن زدن، بيماري خود را نوعي ديگر بگوئيد يا داروي ديگري را بخواهيد.
راه حل شما همان است كه توضيح دادم. شما به جاي ترس هاي موهوم خود، يكبار براي هميشه بايد شجاعت روبرو شدن با نتايج رفتار گذشته خود را داشته باشيد. مطمئن باشيد بعد از آن آسودگي پيدا خواهيد كرد. رنج و درد كندن يك دندان پوسيده كه به آن دلبستگي هم داريد، اجتناب ناپذير است. اما تا آن را از خود با زحمت جدا نكنيد، زمينه براي آرامش شما فراهم نمي شود. ( البته اگر او حقي بر شما دارد و تعهدي داشته ايد، ناچار به انجام آنها هم هستيد)
به نظر من از طرف ديگر شما مي توانيد بيشتر به درون خانواده پناه ببريد، همسر خود را از دريچه ديگري ببينيد. جذبه او زمينه حل آشفتگي هاي بيروني و تصميم گيري صحيح را به تدريج برايتون امكان پذير مي كند.