با سلام. تفاوت در مذهب و یا زبان اگرچه ممكن است گاهي اوقات عامل آسیب زننده به ازدواج نباشد، ليكن در اكثر موارد داراي ريسك بالايي از اختلافات بين زن و شوهر را به همراه دارد. به اضافه اينكه علاوه بر تفاوت مذهبي شما تفاوت فرهنگي و زبان و ... هم داريد. اگر روحيه آرام داشته و خيلي اهل ريسك و مبارزه نيستيد، توصيه مي شود از اين ازدواج صرفنظر كنيد. چون اين ازدواج همانطور كه از ابتدايش پيداست انرژي زيادي جهت حل مشكلات عديده خود مي طلبد. در آينده تفاوت روش زندگي، تفاوت در تربيت فرزندان ، رسم و رسومات و ...،مي تواند براي شما درگيري زيادي را به همراه داشته باشد. مگر اينكه قبل از ازدواج شما و خانواده هايتان براي تمام اين مسائل به شيوه حل مسئله راهي را مشخص كنيد و برنامه جالبي داشته باشيد. كه باز هم ممكن است در عمل مشكل زا باشد. اگر با اين چند خط احساس كرديد هنوز نمي توانيد از او دل بكنيد، حتما بايد مشاوره حضوري قبل از ازدواج داشته باشيد تا جنبه هاي مختلف اين مسئله را به كمك او بررسي كنيد.
پاسخ كد 345 : (22/5/1386)
مراجع محترم، بنده نيز مانند خانواده شما فكر مي كنم، و حرفهاي او را دليل بي اهميتي به شما نمي دانم، اما سرنخ يك مشكل را به سادگي مي توان تشخيص داد و آن اينست كه شما و اين آقا علاوه بر تفاوت مذهبي ، تفاوت فرهنگي و حتي احساسي هم داريد. اگر شما فردي چنين حساس هستيد كه چنين برداشتهايي را مي كنيد، بايد بدانيد كه پس از ازدواج روزانه صدها ارتباط بين شما وجود دارد كه تمام آنها از اين نوع هستند. اگر شما چنين روند فكري و نگرشي اين آقا را نمي پسنديد، پس بدانيد پس از ازدواج هم چنين است.
خلاصه اينكه: مسائلي از اين دست ، دريچه اي به پس از ازدواج هستند تا شما بهتر موارد را ببينيد. يا بايد شما فتيله حساسيت خود را پايين بكشيد.و با يك شوهر عملگرا و منطقي سازگاري ايجاد كنيد، يا اينكه شوهري حساس تر را انتخاب كنيد.
اما به جهت اينكه شما توضيحات خلاصه اي را گفته بوديد و ازدواج اطلاعات جزئي ، دقيق و بيشتري نياز دارد،لذا توصيه مي كنم به اتفاق يا حداقل به تنهايي به يك مشاور خانواده مراجعه كرده و حضوري ، در مورد تمام معيارها و پارامترها و صفات ايشان و خودتون به صورت مبسوط مشاوره كنيد.
پاسخ کد 7007 : (22/5/1386) _ بخش دوم
مراجع محترم، ضمن تشكر از موارد مبسوطي كه در مورد سئوال خودتون ارسال كرديد.
يكم: هيچ گونه نياز به ارسال موارد قبلي نمي باشد، صرفا اشاره به كد و اينكه قبلا در سايت همدردي سئوال مطرح كرده ايد كافي مي باشد، معمولا نام مشاور در پايان پاسخ قيد مي شود، و اگر نام همكاران در پايان سئوالات نباشد، معني آن اينست كه خودم به عنوان مديريت سايت همدردي پاسخ داده ام، مانند پاسخ من به سئوال قبلي و كنوني شما.
دوم: البته نام و نام خانواددگي متفاوتي در سئوالات شما مطرح شده بود كه با توجه به كد و ايميل شما از آن صرفنظر كردم.
سوم: به نظر مي رسد كه شما قصد داريد به نوعي تمام دنيا را كنترل كنيد، مشكل شما در همين نكته نهفته است. تعيين كردن تاريخ مرگ ديگران، برنامه ريزي زندگي بر اساس آن، كنترل هيجانات و احساسات همسري كه هنوز انتخاب نكرده ايم نسبت به مشكلات و مصيبتهايي كه هنوز پيش نيامده ، گريه بر عزيزي كه هنوز از دست نرفته، نتيجه استخاره اي كه گرفته نشده است و ....، نشان از وسواس فكري و اضطرابي دارد كه در پيامد آن مي آيد.
اگر در اين دنيا زندگي مي كنيد كه مي كنيد بايد با قواعد آن خود را سازگار كنيد. يكي از اين قواعد اينست كه همه متغيرها كه بر زندگي شما تاثير دارد قابل كنترل و پيش بيني نيستند. لذا شما صرفا مسئول انتخابهايي هستيد كه در قدرت انتخاب شما هستند. شما نبايد دچار توهم شويد كه مي توانيد دنيا را به باب ميل خود پيش ببريد.
چهارم: شما خطاهاي شناختي ديگري جز آنچه كه در پاسخ قبلي گفته بودم از جمله سياه و سفيد كردن مسائل، را علاوه بر آن داريد. از جمله : فاجعه سازي. اين خطاي فكري به معني اينست كه عادت داريم مسائل و يا مشكلات معمولي را به فاجعه تبديل كنيم. و زير بزرگي آن خود را ببازيم. در حاليكه وضعيت فعلي شما فاجعه اي نيست، لذا شما بر اساس زمان حال تصميم بگيريد. اگر بخواهيد هم جوش گذشته (كه از دست ر فته) ، و هم جوش زمان آينده (كه نيامده) ، را در كنار جوش مشكلات زمان حال بخوريد، خيلي زود از پا در مي آييد. در حاليكه هيچ كدام اين اضطراب صحيح نمي باشد. شما مشكلات زمان حال را فقط حل كنيد(مسئله منطق محوري به جاي هيجان محوري را يادتان هست).
پنجم: توصيه مي كنم «مقاله آنهايي كه از خودشون راضي نيستند، بخونند » مجددا مطالعه فرمائيد، و در كنار آن ، مشاوره حضوري داشته باشيد. و براي كمال گرايي ، اضطراب و ... ، طي چندين جلسه از او كمك و مشاوره بگيريد.
كد 1362_ ناشناس : (22/5/1386)
مراجع گرامي،
يكم :بسياري از مشكلات خانواده ريشه در انگاره ها ، ذهنيت ها و قواعد نانوشته درون ذهني هر يك از همسران دارد. اينكه اگر سفيد بود، يا اينكه اگر كلاس خانواده اشان چنان بود، يا اينكه علاقمندي همسرم اينطور بود ما خوشبخت مي شديم ، در بسياري موارد يك ذهنيت نادرست است.
دوم: بعضي تفاوت ها در ازدواج اگر خوب استفاده شوند موجب گرايش وجذب مي شود. كافيست به قول روانشناسها «به روي تجربه ها باز باشي» يعني به علاقمنديهاي همسرت تن دهي. نه تحمل كني. سعي كني از آن روابط هم لذت ببري. (اين بحث مفصلي در جلسات مشاوره است كه من متاسفم كه نمي توانم اينجا باز كنم، ولي اساس آن اينست كه چگونه از علاقمنديها،و طرز نگرشهاي متفاوت در زناشويي لذت ببريم،توجه كردي ، لذت ببريم نه اينكه تحمل كنيم)
سوم: من از پشتكار و دقت و تفكر شما بسيار لذت بردم، شما كه چنين انرژي براي مشكل گشايي زندگي خود داريد و پيگير هستيد ، با توجه به اينكه از نظر من به عنوان يك متخصص مشاوره خانواده مشكل زندگي شما را حل شدني مي بينم ، اما نياز به جلسات حضوري با يك مشاوره خانواده دارد، و نياز به مهارتها و تمرين هاي مستمري دارد كه شما و همسرتان مي توانيد با انجام آن زندگي خود را بهتر كنيد. فراموش نكنيد كه شما شخصيت هاي خشك و غير قابل تغييري نيستيد كه به عقد هم در آمده ايد،بسياري از حالات و صفات جديد شما به لحاظ مصاحبتي كه با هم داشته ايد ايجاد شده است، لذا تغيير در روش ارتباطي و مصاحبت شما منجر به نتيجه اي متفاوت خواهد شد.