مراجع محترم، هر چیزی را اگر زیاد در معرض دید خود قرار داده و زیاد به چشم خود نزدیک کنیم با دو مشکل روبرو می شویم:
1 – آن موضوع را بزرگتر، مبهم تر و غیرواقعی ادراک می کنیم.
2 – زاویه دید ما نسبت به سایر موضوعات و اشیاء بسته شده و آنها را ندیده و توجه ما نسبت به آنها کم می شود.
لذا اگر شما یکی از مسائل و مشکلات خود را بیش از اندازه در دید خود قرار دهید، و ذهن و فکر و احساس خود را با آن درگیر کنید، موجب می شود که شما مرتب آن را آبیاری کنید و آن مسئله چون علف هرزه ای روز به روز بزرگتر شود و شما در برابر آن احساس ضعف کنید. و از طرفی از بی نهایت مسائلی نیز که هر روزه ما انسانها باید به آنها توجه کنیم ، چشم پوشی کرده و می گذریم.
با توجه به مقدمه بالا به راحتی متوجه می شوی تا وقتی نخواهی به این مسئله توجه کنی که تو به غیز از دماغ، هزاران هزاران مسئله مهم دیگر داری و باید به آنها بیندیشی، مشکلت حل نمی شود. در واقع مشکل تو دماغ تو نیست، مشکل تو اینست که زیاد به دماغت توجه می کنی. و زیاد به آن فکر می کنی و زیاد آنرا به نظاره می نشینی. یک راه ساده برای اینکه به همه زندگیت برسی اینست که برنامه ای را برای خود تدارک ببینی و مثلا روزی چند دقیقه برای دقت به دماغت در نظر بگیر و بعد از آن در برنامه ات جایی برای لذت بردن از سایر مواهب زندگی قرار بده.
برای اینکه برنامه ات عملی شود، وقت خود را با کار و تلاش، با تفریح و علاقمندیها و ....، پر کن. و وقتی دوستان و فامیل را می بینی ، به غیر از قیافه ظاهری خود نسبت به سایر توانمندیهایی که می توانی بروز دهی فکر کن.
پاسخ کد 14 : بخش پنجم ( 11/6/1386)
دوست عزیز، از مرز 33 سالگی کم کم عبور می کنی، جدی دنبال مسئله ازدواج خود باش. خود به خود سایر مسائل عاطفی که وجود دارد حل خواهد شد. یکی از عیب های دیر ازدواج کردن اینست که دیگر نمی توانیم احساسات و عاطفه های خود را دقیق مدیریت کنیم. من سئوالات و پاسخهای قبلی را مرور کردم. شما نیز این کار را بکیند. خواهش می کنم به عنوان یک فرد بالغ( کم کم باید بگویم میانسال)، این همه منفعل نباشید. شما آنقدر تحصیل کرده و فهمیده و توانا هستید که می توانید تصمیمات بسیار بزرگتری در راستای اهداف زندگیتون و موفقیت خود بگیرید. مشکل شما اینست که مرتب سعی می کنید خود را کمتر از آنی که هستید ارزیابی کنید.
وقت اون شده که تصمیم های عملی و جدی بگیری.
این که نمی تونم و یا اختیار ندارم یا دست خودم نیست،همه و همه بهانه است. به خاطر عادتهای منفعل گونه و لذت طلبانه است. وگرنه چرا ما در انتخاب لذتها و پیگیری آنها مختاریم.
باید اقدام عملی کنی. منتظر نباش تا چه پیش آید. شاید مراجع به یک مشاور حضوری بتواند برای شما مفید باشد. به این ترتیب که یک حل مسئله ای بکن و همسری که با معیارهایت تناسب داشته باشد انتخاب کن و ازدواج کن. و عادتهای منفعل گونه را رها کن.
پاسخ کد 2829 : (12/6/1386)
دوست عزیز، شما نیاز هست که مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی را بیشتر به کار گیرید. یکی از این مهارتها، همدلی و هم حسی است. به این معنا که معمولا در گفتگو ها وقتی یه کمی کار بالا می گیره ، هریک از زوجین سعی می کنند به بحث منطقی رو بیاورند و با دلیل و برهان از خودشان و حق خود دفاع کنند و مسئله را برای طرف مقابل روشن کنند. اگر چه منطقی بودن در شرایط معمولی بسیار خوب است، اما در شرایطی که یکی از طرفین ، احساساتی شده است مثلا عصبانی، غمگین، دلگیر، یا خسته شده است، جای بحث منطقی نیست، اشتباهی که غالبا افراد در زندگی زناشویی می کنند، و سعی می کنند از حق خود دفاع کنند و به طرف بفهمانند که احساسش اشتباه است. به جای این کار شما می بایست بر احساسات طرف مقابل صحه بگذارید و تائید کنید و با او همدلی و همدردی کنید. ( این به معنای این نست که علت احساسات او را تائید می کنید، بلکه به معنای این است که به او نشان می دهید که احساس او را می فهمید و در ناراحتی یا عصبانیت یا ... او شریک هستید.) البته بعد از مدتی که شرایط بهبود پیدا کرد و از آن موقعیت گذاشتید می تونید به او بگویید. « عزیزم همین طور که گفتم دیروز از رنجیده شدن شما من هم دلم گرفت. و فهمیدم چه حالی شدی، اما اینو بگم که من خیلی دوستت دارم و اصلا منظورم اون چیزی نبود که برداشت کردی، شاید من بد گفتم»
پس 2 فاز شد:
یکم : فازی که در وضعیت احساسی ایجاد می شود، که شما نسبت به احساس همسرتون پذیرش نشون می دهید و صرف نظر از اینکه حق داشته یا نداشته، به او می فهمانید که احساس او را درک می کنید. و از اینکه او ناراحت است شما هم ناراحتید. و سعی خود را می کنید که تسکین دهید.( مسئله ای که اغلب آقایان در نظر نمی گیرند)
دوم: در فازی که وضعیت احساسی به خوبی و خوشی پایان یافته و مدتی از آن می گذرد، ضمن تائید احساس قبلی همسرتون، او را از خطایی که در مورد شما کرده است در می آورید. به او می گویید که منظورتان را یا اشتباه برداشته کرده است، یا شما اشتباه بیان کرده اید.
این را فراموش نکنید که مهارتهای ارتباطی خیلی زیاد هستند و این هم حسی و همدلی یکی از این مهارتهاست. انشاء الله در آینده مقالاتی در این زمینه در سایت همدردی قرار خواهم داد.
کد 3672 یا 1362 : (11/6/1386)
مراجع محترم، پاسخ سئوال شما مستلزم مضامین مهم و زیادی است که ناچارا از آنها می گذرم و نظر شما را صرفا به چند نکته جلب می کنم.
یکم : ما در مسیر زندگی خود با افراد مختلفی همراه می شویم، ابتدا مادر، بعد پدر ، خواهر، برادر ،همسایگان، دوستان، فامیل،معلمین، همکلاسها، همسر، فرزندان، نوه ها و ...، اینها همسفرهای ما هستند،فقط همین. و وجود ما به هیچکدام اینها گره نخورده است و تنها راه خوشبختی ما این نیست که همیشه همه اینها را در کنار خود داشته باشیم. بله اگر هر کدام از همسفران مشفق درکنارمان باشند کمکی در زندگی جهت پیمودن راه و رسیدن به هدف ، به ما می کنند. اما ما نباید خوشبختی خود را با هیچیک از همراهانمان گره بزنیم. و فکر کنیم بدون هر یک از آنها بدبختیم. اگر خود را ناقص فرض کنیم که حتما باید با یکی دیگر کامل شویم. در واقع خوشبختی خود را مشروط کرده ایم و این همان چیزی است که شما را آزار می دهد. (البته راههای مختلفی نیز هست که چگونه همسر و همسفر خوبی برای خود بیابیم، که بحث مفصلی هست) اما مهم این است که صرفنظر از یافتن همسر، باید بدانیم که ما معیوب و ناقص نیستیم. ما در وجود خود کاملیم.
متاسفانه در فرهنگ ما چنین جا افتاده است که به هرقیمتی یک دختر برای اینکه از نقص و ترشیدگی خارج شود، می بایست به هر ترتیبی شده است ، خیلی سریع ازدواج کند و با هر کس که شد مسئله ای ندارد. گرچه ازدواج امر مهمی است اما باید صبر و تامل پیشه کرد و در کنار آن از روش های صحیح و با تلاش در مسیر هدف گام برداشت.
اتفاقا وقتی با آسودگی و خونسردی و در حالی که با صبوری زندگی روان و آرام خود را ادامه می دهیم، بهتر توجه دیگران را به عنوان یک فرد مناسب جهت ازدواج جلب می کنیم . در حالیکه اضطراب و تعجیل ها و تشویش ها ما را در هنگام تصمیم گیری با مشکل روبرو می کنند .
اما در مورد اینکه خواستگاران خوبی داشته باشیم و این خواستگاران را پیدا کنیم و جذب کنیم به پارامترهای متفاوتی از جمله توانایی ها ، استعدادها ، زیبایی ها ( به جز زیبای ظاهری، زیبایی کلام، زیبایی اخلاقی، زیبایی در هنر ، زیبایی در معاشرت، زیبایی در محجوب بودن ، زیبایی در وقار ، و هزاران زیبایی که اکتسابی است) ، و مهارتهایی دارد که انشاء الله در آینده روی سایت همدردی قرار خواهم داد.