مراجع گرامی اول بین دو مفهومی که شما مساوی هم قرار دادید باید تفاوت قائل شوید. مسایل جنسی و عشق، گرچه این دو بی رابطه نیستند ولی به یک مفهوم نیستند. عشق واژه ای با مفهوم بسیار گسترده و انتزاعی است که همه آفرینش را می تواند در خود ببلعد و استفاده های آن بی نهایت است. به طوری که اصل آفرینش را به آن نسبت می دهند و بی نیازی به عشق مثل بی نیازی به زندگی است. در واقع نبود عشق با مفهوم بی انگیزگی ، روزمرگی و بی معنایی زندگی همبستگی دارد. در حالیکه مسئله جنسی یک انگیزه فیزیولوژیک در درون انسان است که هدف اصلی آن بقاء نسل آدمی و از اهداف فرعی و کوتاه مدت آن کسب لذت می باشد.
اما در اینجا من مسئله سومی را نیز به دو مسئله بالا اضافه می کنم. بعضی اوقات در کنار ضرورت عشق، و ارضاء مسئله جنسی ، مسئولیت پذیری یک زندگی ، یا ترس نسبت به یک زندگی آینده ممکن است ما را وادر کند که دست به انکار و سرکوب نیازهای اصیل و درونی خود بزنیم. حالا ممکن است به خاطر نوع انگاره هایی باشد که از طرف خانواده و جامعه به ذهن ما وارد شده باشد، یا به خاطر ضعف خود ما باشد.
لذا شما ابتدا نیاز است که این مسائل را درون خود ریشه یابی کنید. که چه چیز زندگی مشترک باعث شده که شما تمایل به آن نداشته باشید. آنچه که در بدو امر نبود عشق یا مسئله جنسی، خود را نشان می دهد شاید به خاطر نیافتن همسفر و همراه قابل اعتماد برای همراهی در بقیه زندگی باشد. یا دیدن شکست ها و مشکلات یک زندگی در آینده باشد.
به طور کلی در دنیای واقعیت اینطور نیست که همه واقعیت ها برای شخص ما جالب به نظر برسد و یا خوشمان بیاید. اما این مسئله در کوتاه مدت صحیح است. اما در دراز مدت ما نیاز به بسیاری از همین موارد( رنج زا) داریم که دوست نداریم. مثال:
تصور کنید هیچ مادری درد زایمان را دوست ندارد، اما با گذشتن از این رنج به رشد و رسیدن به چیزی می شود که دوست داشتنی است. همینطور باغبانی که رنج آبیاری شبانه باغستان خود را تحمل می کند در پس آن رشد و نتیجه ای را می بیند.
من و تو نیز شاید اگر آهسته بیاییم و آهسته برویم گربه شاخمان نزند، اما وقتی پس از یک عمر به گذشته خود بر می گردیم باید رنجها و رشدهایی را بیابیم که به خاطر آن رنجها نتیجه آرامبخشی را در کارنامه خود ببینیم . و بین نقطه آغازمان و نقطه هدفمان فاصله ای بیشتر از صفر باشد که طی کردن این فاصله مستلزم هزینه و انرژی و رنج است.
اما این بدان معنا نیست که صرفا با ازدواج به همه اینها می توان دست یافت. اما وجود چند وجهی انسان چنان طراحی شده است که در اکثر موارد انسان نیازمندیهای خاصی، برای سرپا بودن و رشد نیاز دارد. ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
خوشحال می شوم اگر بتوانید بعضی مسائل این چنینی را در تالار گفتگوی همدردی طرح کنید تا بحث با تبادل نظر بازدیدکنندگان پخته شود. و هم اینکه از سرعت کافی در دریافت و ارسال پاسخ ها و سئوالات بهره مند گردیم.
پاسخ کد 001 : (28/6/1386) بخش سوم
مراجع گرامی، موجب خرسندی و خوشحالی است که شما روند پیشرونده و رشدی خوبی را در پیش گرفته اید. اینکه دوست دارید ارتباطتون را با سایت همدردی حفظ کنید موجب افتخار ماست. اما متاسفانه هم اکنون همکار مشاوری را در شیراز نمی شناسم اما در تهران مشاور خانواده ی را معرفی می کنم که از اساتید دانشگاه است که می توانید در جهت اهدافتون ازش استفاده کنید.
من در ذیل چند مرکز در تهران معرفی می کنم که یکی از استادان بسیار عزیز دانشگاهی به نام دکتر خانم اسماعیلی در آنها مشغول مشاوره هستند. شما می توانید تماس بگیرید و کیف و کم آنها را متوجه شوید. اگر مراجعه کردی بگو که سنگ تراشان سفارش شما را کرده است.
تهران خیابان نصرت شرقی - روبروی دانشکده پرستاری شماره تلفن66938833
*مرکز مشاوره راه بهتر
چهارراه پاسداران خیابان دولت خیابان شهید کلاهدوز- خیابان شهید یارمحمــــــدی بن بست بهار تلفن 22541434
این مراکز متخصصین برجسته ای در مورد مشاوره خانواده دارند به خصوص مرکز مشاوره پویا.
در ضمن بنده خانم دکتر اسماعیلی که از اساتید برجسته دانشکده هستند و از نظر سابقه و تخصص بسیار حاذق بوده، را در مراکز فوق می شناسم و به شما معرفی می کنم.
در خاتمه به خاطر سئوالات بسیار کلیدی و مهم و نکات و مطالب ارشمند شما،خوشحال می شوم که در تالار گفتمان سایت همدردی عضو شوید و مطالبتون را در آنجا قرار دهید هم مراجع کنندگان استفاده کنند و هم ما از نظرات بازدیدکنندگان بهره مند شویم و بحث رشدی خوبی را در تالار ایجاد کنیم.
پاسخ کد 7_سپیده : ( 82/6/1386) بخش سوم
مراجع گرامی، ضمن تشکر از اعتماد شما به سایت همدردی و همچنین رضایت شما از مشاور به عنوان شنونده درد دلهای شما.
اما دوست دارم همینطور که من به عنوان مشاور خانواده چندین بار خط به خط و با دقت تک تک کلمات شما را بررسی می کنم. شما نیز پاسخهایی که به دقت و با ظرافت هر کلمه آن انتخاب شده است را علاوه بر خواندن تعمق کنید.
شما در این آخرین سئوال با این همه تاکید من که باید شما ریز مسائلتون را در چندین جلسه با یک مشاور خانواده بررسی کنید و تکالیفی انجام دهید، نوشته اید« با عرض سلام خدمت شما و تشكر بي نهايت از جوابتون. مي دونيداصلا حوصلم نمي گيره به يه مشاوره حضوري سر بزنم، به همين خاطر باز هم براي شما مينويسم... علاوه بر مشكلم با احساساتم نسبت به...»
و متاسفانه نه اینکه به مشاور حضوری نمی روید، حتی روی دو پاسخ قبلی من نیز تامل و تفکر کافی را نکرده اید. و صرفا مرا به عنوان یک مشاور شنوا و منفعل می پسندید. در واقع این نحوه نگرش شما یکی از ریشه های مشکلات شماست که منجر می شود آسودگی و رفاه و احساسات خود را محور قرار دهید و منافع کوتاه مدت خود را بر آرامش دائمی خود ترجیح دهید.
مثال شما بسان فردی است که آپاندیس دارد و با یک جراحی کوچک زندگی خوب خود را می تواند ادامه دهد ولی انتظار داشته باشد از پای اینترنت دو قرص مسکن به دست آورد و آرامش کوتاه مدت خود را داشته باشد.
مراجع محترم، امیدوارم صراحت لهجه ام به خاطر طبع احساساتی شما ، موجب ناراحتی شما نشود. اما اگر این مطالب را به شما نگویم اگرچه ممکن است شما مرا بیشتر دوست داشته باشید ولی این موجب آرامش پایدار شما نمی شود، مانند پزشکی که برای رضایت بیمار خود از تجویز آمپول خودداری کند.
در خاتمه 3 توصیه کلیدی به شما می کنم :
یکم: به دو پاسخ قبلی و این پاسخ دقت فراوان کن و جامه عمل بپوشان. اگر نخواهی تغییری در زندگی ایجاد کنی،و دائما هم بنشینی و به آسمان و زمین خیره شوی که شاید دری از جایی باز شود و تغییر مطلوبی ایجاد شود، اوضاع همینطور خواهد بود.
دوم: برای سومین بار می گویم اگرچه مسئله شما حاد شده است، اما کاملا درمان پذیر است اما نه با نشستن و رویا بافی و خیالپردازی. اگر اینگونه روشها می توانست مسئله شما را حل کند هرگز تا اینجا مشکل ساز نمی شد. این نشان می دهد که شما هیچ چاره ای ندارید که روش خود را در زندگی تغییر دهید و برای اولین قدیم نیاز ضروری است که حضورا به یک مشاور خانواده مراجعه نمائید.
سوم: امروز مقاله ای با عنوان « به بهانه نتایج کنکور» در سایت همدردی قرار می دهم که اگرچه مثالش در مورد موفقیت در کنکور است، اما تحلیل و آنالیز آن برای موفقیت در همه جنبه های زندگی می تواند استفاده شود ، به دقت مطالعه کن و سعی کن به کار گیری.