مراجع گرامی، تفاوت های خلقی در کودکان طبیعی است، اما نحوه برخورد با چنین خلق و خوهایی نیاز به مهارتهایی دارد که شما می توانید با مراجعه به روانشناس بالینی آنها را یاد بگیرید و تمرین کنید. به طور کلی جواب عصبانیت با عصبانیت نیست، نیاز است که زمینه تحریک او را کم کنید و به او از قبل یاد بدهید که چگونه به هنگام عصبانیت عمل کند، نه اینکه عصبانیت خود را حذف کند. مثلا موقع عصبانی شدن اگر به اتاق دیگری برود این یک هدف است و برای این کار او را تشویق کنید. به هنگام عصبانیت به هیچ وجه با وارد بحث و راهنمایی و نصیحت نشوید و سعی کنید به او بفهمانید که عصبانیتش را درک می کنید، نه اینکه بگوئید« اینکه این همه ناراحتی ندارد، بی جهت عصبانی می شو» به هر حال برای استفاده از مهارتهای کامل در این مورد نیاز هست که حتما مراجعه ای به مراکز مشاوره و روانشناسی داشته باشید.
پاسخ کد 83 : (11/7/1386)
مراجع گرامی، نیاز است که با خانواده خود صحبت کنید و ضمن بر شمردن تمام خصوصیات مثبت همسر خود، و گفتن اینکه من در کنار شوهرم کاملا خوشبخت هستم و اینکه شوهرم هم دوست داشتنی هست و شما را نیز دوست دارد، لیکن یکی دو مورد نقطه ضعف دارد. و از والدین خود خواهش کنی که با این نقاط ضعف کنار بیایند. و به خاطر شما واکنش منفی به بعضی اعمال شوهر شما نشان ندهند. از طرف دیگر با همسرت صحبت کنی و ضمن اظهار رضایت از رفتار او ، نسبت به تغییرات مثبتی که او با خانواده شما دارد اعلام خوشنودی کنی.
در ضمن فراموش نکن، که هیچ وقت میان اختلاف نظرهای شوهرتان و خانواده اتان ، نقش حامی خانواده را نگیری و کارهای آنها را توجیه نکنی و از خانواده ات دفاع نکنی. به این ترتیت شوهرت تو را هنوز جز آن خانواده می داند و رفتار احساسی منفی از خود نشان می دهد. در چنین مواردی خود را در کنار همسرت قرار بده و بدون اینکه بگویی حق با او هست یا نیست ، به او بگو که درکش می کنی، و دوست داری هر طور شده خانواده ات را نسبت به اشتباهاتشان آگاه سازی. وقتی اینگونه رفتار کنی ، شوهرت تو را با خود یکی می داند و وقتی محبت شما را دارد، بهتر می تواند به مسائل خانواده ات بی توجه باشد.
از طرف دیگر، وقتی شما به یک موضوع حساسیت نشان می دهی به مرور کار مشکل تر می شود. بهتر است روی این مسائل زیاد تمرکز نکنی و مشکل عمده نبینی، چون همین حساسیت ها شوهرت را بر می انگیزد تا بیشتر از این روش استفاده کند. مثلا اگر تنهایی رفتی خانه والدینت به آنها بگو دلت تنگ شده بود و شرایط همسرت فراهم نبود. و از همسرت هم تشکر کن که اجازه می دهد، رابطه با والدینت را علیرغم اختلافاتی که دارید ، ادامه دهی. و بگو که از بزرگمنشی او رضایت داری. این هم کمک می کند که او بیشتر در راستای مثبت بودن قدم بردارد.
پاسخ کد 84 : (11/7/1386)
مراجع گرامی، در این خصوص باید به پزشک متخصص مراجعه کنید. به هر حال، عوارض روانی ناشی از این مسئله با شما همراه خواهد بود. به طور کلی هر گونه عدم صداقت در ازدواج بار روانی خاص خود را دارد که شما پاسخگوی اعمال و گفتار خود خواهید بود. در ضمن به این نکته توجه داشتبه باشید ، ما مسئول انتخابهای خود هستیم و ناچاریم بها و هزینه انتخابهای خود را بپردازیم
پاسخ کد 346 : (11/7/1386)
مراجع گرامی به نظر می رسد از نظر فرهنگی و مذهبی شما اختلاف نظرهایی دارید. دو نمونه ای که اشاره کرده اید ( رفتن به جنگ و قبول نداشتن نامزدی) ، سرنخهای ظریفی به شما می دهد که سایر تفاوتها را در مسائل اعتقادی و فرهنگی خود بررسی کنید و قبل از ازدواج در مورد آن ها به نتیجه برسید. احتمالا بحث حجاب، بحث موسیقی، بحث ارتباط با نامحرم، بحث انجام فرائض، بحث شرکت در مراسم عبادی، نحوه ارتباط با فامیل و ... ، همه از مسائلی هستند که ممکن است در آن زمینه ها هم اختلاف نظر داشته باشید. شما باید با خودتون کنار بیایید که اگر ایشون روی مسائل مورد نظرش بعد از ازدواج پافشاری کند، شما چه خواهید کرد، به قولی بعضی ها می سوزید و می سازید، درگیر می شوید، بحث و جدل می کنید، آیا او را قانع می کنید. به هر حال هر روشی که فکر می کنید برای پرکردن شکاف فرهنگی اعتقادی خود به کار می گیرید، بهتر است قبل از ازدواج با هم به تفاهم برسید. بهتر است برای یک راه حد وسط برای شناخت یکدیگر تلاش کنید. مثلا نه عقد نه نامزدی به آن مفهومی که مرسوم است، مثلا یک مدت با خانواده های هم در تماس باشید و مثل دوستان خانوادگی رفت و آمدهایی داشته باشید. و در این فرصت جلسات بیشتری با هم بدون رودربایستی صحبت کنید و نقطه نظرات خود را با مثال و به صورت عینی در میان بگذارید.
پاسخ کد 476 : ( 11/7/1386)
مراجع گرامی، ارزش زندگی صرفا به کمیت و میزان سالهای آن نیست، کیفیت زندگی بسیار مهمتر است. شما باید ببیند هم اکنون چقدر می توانید کیفیت زندگی خود و پدرتون را بالا ببرید. فکر افراطی در مورد این مسئله موجب می شود، به خاطر افسردگی که براتون ایجاد می کند نتوانید، روحیه لازم را در خانواده و مخصوصا برای پدرتون ایجاد شود. در تحقیقات روانشناسی، تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است، که فراهم آوردن جو شاد، انجام کارهای دلخواه ، چقدر روی طول عمر بیماران لاعلاج تاثیر می گذارد.
یعنی اینکه به هم ریختن شما وخانواده و آینه دق شدن ، و قیافه غمیگین و نگاه و صدای حزین شما، می تواند بدترین کاری باشد که می توانید در حق پدرتان بکنید. از طرفی هیچ پزشکی نیست که بگوید زمان مرگ کسی حتما چه وقت هست. آنها از نظر پزشکی احتمالات خود را مطرح می کنند و به هر حال زمان مرگ دست خداست. در همین مدتی چند ماه، ممکن است بسیاری از افراد سالم به خاطر اتفاقاتی جان خود را از دست بدهند.
در ضمن هر وقت که ما تصمیم می گیریم با قوانین حتمی هستی به صورت غیر منطقی مقابله کنیم، دچار تنش می شویم. در واقع بعضی وقتها بالا بردن دستها و تسلیم به اختیار بهترین پاسخ هست. مرگ از آن جمله هست.( در این مورد کافیست از کمکها و تلاشهایی که می توانید انجام دهید، دست بر ندارید و وظیفه خود را عمل کنید، اما روی نتیجه آن متمرکز نشوید، نتیجه را به خواست خدا بسپارید و از این که در این مورد به او توکل کرده اید ، احساس آرامش را تجربه کنید.)
مسئله بعدی اینست که لازم نیست از میان بی نهایت مسئله و متغیری که دارید فقط روی پدرتان متمرکز شوید. شما حتما مادر، خواهر ، برادر ، فامیل، دوستان و ...، نیز دارید. بنا نیست همه اینها را یکباره از دست بدهی. پس می بینی با رضایت به حکم خدا، و تلاش کافی و نگاه مثبت به همه آنچه داری می توانی بر این وضع غالب شوی.
توصیه می کنم مقاله داغ عزیزان یا روانشناسی مرگ را از بخش « روانشناسی برای همه » در سایت همدردی مطالعه فرمائید.
پاسخ کد 731 : (11/7/1386)
مراجع گرامی ، در صورتیکه تمام معیارها و شرایط ازدواج شما مناسب باشد، صرف این مسئله ای که اشاره کردید، برای شما مشکل ایجاد نمی کند.
اما یک مسئله ای ممکن است برای شما مشکل ایجاد کند که هیچ ربطی به این آقا ندارد، و به شما مربوط می شود یعنی اینکه شما با هرکسی ازدواج کنید ممکن است این نقطه ضعف شما منجربه درگیری شود. و آن اینست که شما مقایسه گر بوده و به حرفهای دیگران بیش از اندازه بهاء می دهید و از آن بدتر چیزهایی که تصورت خودت هست به دیگران نسبت می دهی و بعد از همین تصورات خود بافته دچار تعارض و ناآرامی می شوی. اعتماد به نفس شما احتمالا پائین است و برای ارزشمندی خودت و ازدواجتون به حرفها و چشمهای دیگران خیره شده اید. شما توهمات وتصوراتت تا حدی پیش رفته که آنها را به فرزندان آینده خود نیز نسبت داده و از آن اظهار ناراحتی می کنید. در حالیکه تمام این مسائل که مطرح کرده اید زائیده ذهن و تصور شماست. حتی اگر در بیرون هم چنین مسائلی بود، این تفکر و ذهن شماست که چگونه آنها را جدی بگیرد یا نگیرد. من اگر با خانمم خوشبخت و خوشحال قدم می زنم برام اصلا اهمیت ندارد که در اذهان خلق در مورد ما چه اندیشیده می شود. این موجب خوشبختی هست. اما ذهن شما بزرگترین دشمن رابطه شماست که باید آن را مهار کنی یا اگر نمی توانی چندین جلسه با یک روانشناس بالینی صحبت کنید تا کمکتون کند.
پاسخ کد 763 : ( 11/7/1386)
مراجع محترم، شوهر شما چه به دلایل منطقی، یا به دلایل غیر منطقی ( از نظر شما) دست به چنین اقدامی زده است، آن دلایل مهم و قابل بررسی هست. از طرفی وقتی مشکل به این اندازه جدی می شود، تمام مسائل و مشکلات بین شما با جزئیات آنها ارزش مهمی پیدا می کنند تا بررسی و اصلاح شوند. لذا با این اندک اطلاعات آن هم به صورت مجازی واینترنتی نمی شود آنها را حل کرد. شما حتما ( توصیه اکید دارم) به صورت حضوری چندین جلسه باید به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و جزئیات مسائل خود را در میان بگذارید تا کمکتون کند اگر همسرتان نیز با شما همراه شود عالی می شود.
کد 1368 : (11/7/1386)
مراجع گرامی، حق با خانواده شماست و کاملا هم با تجربه و دقیق نظر داده اند. بعضی مسائل در ازدواج بسیار مهم است و دانستن همان یک مسئله شناخت زیادی به ما می دهد. مثلا اگر فقط بدانیم یک پسری معتاد هست، آنقدر این مطلب قوی هست که نیاز نداشته باشد زیاد خود را برای شناخت فرد به مشکل بیندازیم.
از مسائلی که در مورد دوست دختر و پسری بسیار با اهمیت است. اینه که اگر پسری طالب رابطه هست ولی به هزار و یک بهانه عقلانی از خواستگاری طفره می رود یا به آینده موکول می کند. نباید خود را درگیر کنیم. بهتر است چنین پسری به جای آنکه یک دختر را در آب پیاز بخواباند تا طی زمان با دختران دیگری که ارتباط دارد مقایسه کند، صبر کند و وقتی شرایط ازدواجش فراهم شد، اقدام عملی نماید. شاید صدها مورد دختر تا کنون در مشاوره برخورد کرده ام که می گویند« من طی چند سال رابطه با این آقا بسیاری از خواستگاران خوبم را رد کردم، اما پس از چند سال ایشون می گوید تو را خیلی دوست دارم، اما دقیق که بررسی می کنم برای ازدواج مناسب نیستیم ، حالا باید چه کار کنم»
در واقع جواب اینها اینست که قبل از اینکه به این رابطه بی سرانجام تن بدهید و خود را در اختیار این آقا قرار دهید باید رابطه شما با نظر خانواده بوده و رسمیت می یافت و اینقدر طولانی نمی شد. هرکسی هر انتخابی می کند باید تبعات آن را بپذیرد و هزینه انتخاب های خود را بپردازد.
در مقالات مفصلی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی من به این مطالب پرداخته ام مثل:
- روانشناسی عشق
- ازدواج اینترنتی ، خانم اینترنتی
- اگر چنین هستید صبر کنید، ازدواج نکنید.
- تفاوت عشق و هوس در رابطه دختران و پسران
- و مقالات زیادی در مورد معیارهای ازدواج
پاسخ کد 2328 : (11/7/1386)
دوست عزیز، تفاوت شما در چند موضوع خاص نیست، این موضوعهایی که مطرح کردید در واقع نمونه ای از کل اعتقادات و مسائل فرهنگی این خانم است. و از قضا کاملا هم با نظر و شرایط شما مغایر هست. یکی از خطاهای رایج در بدو ازدواج که بعدا مسئله ساز می شود و حتی تا طلاق هم پیشرفت می کند اینست که طرفین فکر می کنند به مرور با منطق نظر فرد مقابل را تغییر می دهند و در رفتار و احساس او دگرگونی ایجاد می کنند. در حالیکه این دیدگاه کاملا اشتباه است. حتی دیده شده است که گاهی قبل از ازدواج دختر یا پسری به خاطر دلباختگی تظاهر به قبول تغییرات و رضایت به خواست طرف می کند، اما بعد از ازدواج عادتها ، اعتقادات و نگرشها که زمینه غالب در زندگی دارد خود را نشان می دهد.
با این اطلاعات که شما داده اید، توصیه من اینست که اسیر این رابطه نشوی، برای تصمیم گیری قویتر و مبتنی بر جزئیات می توانید حضوری با یک مشاور خانواده صحبت کنید.
از طرفی شما در خواست کمک برای ایشون کرده اید. ولی من بیشتر نگران شما هستم. نهایت این رابطه به ضرر شما خواهد بود. چرا که با مسائلی که شما عنوان کرده اید، ایشان هم اکنون نیز آرامش و یکسانی درون ندارد. و اگر مشکلی هم بوجود بیاید در ادامه شرایط گذشته اش هست که تجربه آنها را دارد، اما شما در حال جابجایی وضعیت خود از آرام به ناآرام هستید، پس شما باید خیلی دقیق باشید. لحظات انتخاب زیادی در زندگی برای انسان در موارد مختلف هست. اما گاهی این انتخابها بسیار حساس می شوند که می توانند روی کیفیت زندگی انسان تاثیر اساسی بگذارند و شما هم اکنون دقیقا در این نقطه قرار گرفته اید.
همچنین اگر دوست داشتید با یک عضویت ساده و یک نام مستعار می توانید موضوع خود را در تالار گفتمان همدردیhttp://www.hamdardi.net مطرح کنید تا هم سرعت پاسخگویی بالا برود و هم مسئله به گفتگو و بحث با دیگر اعضاء کشیده شود، تا جوانب مسئله سنجیده شود و تصمیم گیری را برای شما آسان کند.
پاسخ کد 6423 : ( 11/7/1386)
مراجع گرامی، مقاله ای با عنوان « تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج- بزرگتر بودن دختر» در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی جدیدا قرار گرفته است که مفصل پاسخ شما در آن آورده شده است. شما با مطالعه آن و به استناد آن می توانید خانواده پسر را راضی کنید در صورت عدم رضایت می توانید به اتفاق خانواده به یک مشاور خانواده مراجعه حضوری داشته باشید تا او اطمینان لازم را برای آنها ایجاد کند.
پاسخ کد 136566 : (11/7/1386)
مراجع محترم، واقعا اطلاعات ناچیزی مطرح کرده اید و یک سئوال مبهم و کلی نیز طرح کرده اید که احتمالات متعددی را مطرح می کند. اما:
یکم: مقاله ای در بخش «روانشناسی برای همه» مطالعه فرمائید با این عنوان«آنهایی که از خودشان راضی نیستند بخوانند».
دوم: برای باز شدن جزئیات و جوانب سئوالتون خواهش می کنم با عضویت ساده و با نام کاربری دلخواه در تالار گفتمان همدردیhttp://hamdardi.net هم پاسخ سریعتر دریافت کنید و هم بازخورد و نظرات دیگر اعضاء را دریافت کنید. شما آنجا می توانید بخشی از مسئله که براتون محرمانه نیست مطرح کنید. ( چون در این تالار مسائل علنی هست)