همه مشکل و سئوال شما آنطور که گفتید بر می گرده به حرکت زشت مادرتون با آنها. اما اصلا به این رفتار اشاره نکردید. اما این رفتار هر چی باشد نباید تنها مسئله مهم در تصمیم گیری آن خانواده باشد. شاید این خانواده بسیار کینه ای باشند، یا خیلی زود قضاوت کنند، یا اصلا تمایلی به این ازدواج نداشته باشند.
دوم:
اینها که از خودت گفتی: همه این بی تابی ها، شکوه از خانواده و فشار، ناراحتی از مادرتون، احساس تنهایی، آسیب جسمی و افسردگی،« ازدواج نکردن اگر آقای x شوهرتان نشود» ، احتمال آسیب رساندن به خودتون در صورتی که خواستگاری در جهت میل شما پیش نرود، عدم شکیبایی و صبوری و ..... اینها همه نشان میدهد که شما به بلوغ عاطفی لازم جهت ازدواج نرسیده اید. فشار احساسی و هیجانی شما در این رابطه حرف اول را می زند. در حالیکه ازدواج به معیارهای مهمتری نیاز دارد.
لذا من توصیه می کنم شما مقاله ای را که در ذیل می آورم در مورد خودتان بررسی کنید:
خوب دقت کنید من تا اینجا نگفتم که این آقا خوب نیست یا شما خوب نیستید، و حتی نگفتم به درد هم نمی خورید. ازدواج حق شماست. انتخاب هم هم .
اما نکته مهمی که مورد اشاره قرار می دهم عجله ، سراسیمگی، شیفتگی و هیجان و فوران انفجاری احساسات در شماست.
اینها منجر می شود که کارها درست پیش نرود.
چهارم:
در مورد مشکلی که مطرح کردید. باید صبور باشید تا آن آقا خانواده اش را راضی کند. نیاز نیست که شما از این طرف کاری کنید. به هر حال شما تمایل دارید با آقایی ازدواج کنید که مستقل هست و وابسته نیست و می تواند انتخابهای مهم زندگیش را به تنهایی انجام دهد. لذا اگر چنین باشد می تواند تصمیم خود را در مشورت با خانواده خود به درستی بگیرد.
شما تنها باید خونسرد باشید. هر گونه عجله و رفتار اضافی منجر به این میشود ناپخته و نابالغ به نظر برسید. و وقتی دیگران متوجه احساسی بودن شما بشوند خیلی تمایل به ازدواج شما هم ندارند.
پنجم:
آن آقا را راهنمایی کنید که با خانواده اش اینگونه مطرح کند:
«پدر ، مادر، من تصمیم دارم ازدواج عاقلانه ای داشته باشم. لذا اگر این مورد و خانواده اش تناسبی با ما نداشتند منصرف می شوم. پیشنهاد دارم در مورد این خانواده یه کمی بیشتر آشنا بشویم و بعد به مشاور خانواده مراجعه کنیم و تناسبات هم را بررسی کنیم. اگر مشاور هم به نظرش این خانواده نامناسب بودند، من هم منصرف می شوم.»
اینطور صحبت کردن ، والدین را قانع می کند که فرزندشان دچار احساس و هیجان نیست و برای ازدواج گامهای منطقی برداشته و از نظر متخصصان در انتخابش استفاده می کند.
حتی خود شما هم باید چنین کنید. در هر شهری شماره تلفن 148 به صدای مشاور اختصاص دارد. شما هم می توانید خودتان با مشاور در این مورد صحبت کنید و هم خانواده را تشویق کنید که تماس بگیرند و بپرسند که در مشکل پیش آمده چه باید بکنند.
ششم:
اگر تصور می کنید در دنیا فقط این آقای X می تواند خوشبختتان کند و هیچ کسی دیگری در بین چندین میلیون و یا میلیارد آدم به درد شما نمی خورند، معلوم میشود احساس شما کنترل رفتار شما را در اختیار قرار دارد و منطق شما زندانی هست. لذا بهتر است ازدواج را به زمان دیگری واگذار کنید.
تنها کسی می تواند ازدواج خوبی داشته باشد و خوشبخت باشد که: حتی قبل از ازدواج احساس رضایت و خوشبختی را با خود داشته باشد. کسی که برای فشار تنهایی یا سایر مشکلات قصد فرار از موقعیتش را دارد و ازدواج میکند یا اینکه فکر می کند تنها یک نفر می تواند خوشبختش کند، باید صبر کند تا این مشکلاتش حل شود. در غیر اینصورت پس از ازدواج مشکلاتش صد چندان می شود.
خلاصه و نتیجه گیری:
صبور باش.... صبور باش..... صبور باش..... با صبر و گامهای صحیح به بهترین ها هدایت می شوی.
اگر مقاله چنين هستيد، صبر كنيد، ازدواج نكنيدرا با دقت مطالعه فرمایید، ظاهرا قبل از ازدواج شما باید روی بعضی فاکتورهای این مقاله کار کنید و خود را تغییر دهید. در غیر اینصورت فاصله ازدواج و طلاقتون بسیار کوتاه خواهد شد.
این آقا را راهنمایی کنید که خانواده خود را از طریق مشاور خانواده راضی کند. معمولا خانواده ها نظر یک متخصص را بهتر از نظر جوانان احساسی خود قبول می کنند.
پاسخ کد
111 تاریخ 12/8/1388
با سلام و عرض احترام خدمت شما.
یکم :
تربیت فرزند بیش از هر چیز تحت تاثیر شخصیت و روشهای حاکم بر خانواده است و این یعنی تاثیر پدر و مادر بر روی فرزندمهمتر از سایرین هست.
در مشکلی که شما شرح دادید، صرفا تعارض در روشهای شما و همسرتان ممکن است مشکل ساز شود. هر چه والدین با هم هماهنگ تر باشند و سازگاری اشان بیشتر باشد ، بهتر می توانند روی فرزندشان اثر بگذارند.
در واقع خواهر شوهر و مادر شوهر از اهمیت پایین تری برخوردار هستند. چون اگر شما با همسرتان هماهنگ باشید، بر فرض اینکه خانواده شوهرتان قصد دخالت داشته باشند ، همسر شما مانع خواهد شد.
پیشنهاد بنده اینست با توجه به مشکلاتی که خواهر شوهرتان دارد، سعی کنید همسرتان را مجاب کنید که قبل از به دنیا آمدن فرزندتان ، مستقل شوید. یا حداقل طی این مدت با همسرتان تمرین هایی را ترتیب دهید که به صورت مستقل مهمانی بروید، تفریح بروید. و سعی کنید استقلال خود را به حداکثر برسانید.
در روانشناسی تحت عنوان مرزهای خانواده مطرح می گردد که افراد بیرون از خانواده مثل مادر شوهر و پدرشوهر و خواهر شوهر حق دخالت در امور خانواده شما را ندارند. و البته این شما و همسرتان هستید که با روشهای مودبانه و قاطعانه می توانید این مرزها را برجسته و پررنگ کنید.
اما با توضیحاتی که شما از خواهر شوهرتان داده اید، دخالت او در زندگی شما به ویژه اثر گذاشتن روی فرزند شما اجتناب ناپذیر خواهد بود، مگر اینکه پیشاپیش هماهنگی های لازم و شرایط مناسب را با همسرتان تدارک ببینید.
دوم :
در مورد اعتماد به نفس شوهرتان به روش ذیل اقدام کنید:
الف ) معمولا کسی که اعتماد به نفس ندارد، خودش را با نتیجه کارهای خودش اندازه می گیرد. نه با خود کارهایش.
بدین معنی که مثلا اگر کار می کند به میزان درآمد احساس موفقیت می کند نه به خاطر میزان فعالیت های کاری اش.
اگر درس می خواند با نمراتش خودش را می سنجد نه به میزان ساعاتی که مطالعه کرده است.
خلاصه اینکه به نتیجه بیشتر می اندیشد و کمتر به فرایند کار توجه دارد.
شما باید در قالب رفتار و گفتار و عکس العملهایت نسبت به او توجه کنید که دقتتان بیشتر روی فعالیت و زحمات او باشد و به او بازخورد مثبت بدهید، نه به نتایج کارهایش.
مثلا بگویید:
از اینکه مردی فعال و زحمتکشی هستی به خودم می بالم.
از اینکه همه سعی ات را در آرامش خانواده انجام می دهی سپاسگزارم.
و ....
ب ) همچنین چنین افرادی نیاز دارند بدون قید و شرط دوست داشته شوند. یعنی اگر خطایی کرد هم باید به او بگویی علیرغم این نقطه ضعفت ، باز هم برایم دوست داشتنی هستی.
این افراد باید یاد بگیرند که حساب ضعفها و کارهای اشتباه خود را از شخصیت خودشان جدا کنند. چون عادت دارند به خاطر ضعفهایشان در درونشان همواره خود را ملامت و کوچک می کنند و تصور می کنند دیگران هم آنها را کوچک می بینند.
پس باید مرتب به آنها بازخورد دهیم که علیرغم نقاط ضعف و قوتش، او را دوست داریم و برایش ارزش قائل هستیم.
ج )از طرف دیگر تمرکز روی نقاط مثبت اینگونه افراد سازنده تر هست.
بهتر است نسبت به نقاط ضعف آنها بی توجهی نشان دهیم و به نقاط مثبت آنها بسیار بسیار حساس باشیم و با بازخورد مثبت آنها را تقویت کنیم.
کمتر باید به آنها امر و نهی کنیم یا راهنمایی و نصیحت کنیم. چون در این صورت خودشان را نادان و کوچک حس می کنند. اگر لازم بود چیزی از آنها بخواهیم بهتر است بگوییم نظرتان در این مورد چیست؟!
یا اینکه آیا موافق هستید فلان کار را انجام دهیم یا فلان جا برویم و ....
خلاصه و نتیجه گیری:
تربیت فرزند شما بیشتر تحت تاثیر الگوی ارتباطی، تربیتی و شخصیتی شما و همسرتان هست. پس انرژی خود را روی هماهنگ شدن خودتان بگذارید.
قبل از بچه دار شدن سعی کنید با همسرتان صحبت کنید که از نظر فیزیکی مستقل شوید، یا از نظر روانی و موقعیتی رفتار مستقلی را پیش بگیرید به این منظور مهمانی ها، تفریح و ... را بیشتر مستقل انجام دهید یا زمانهای بیشتری فقط به خودتان اختصاص دهید.
با مشکلاتی که خواهرشوهرتان دارد امکان تنش در روابط شما بیشتر می شود و تعارضهای تربیتی شما و خواهر شوهرتان، تاثیر منفی روی فرزندتان خواهد گذاشت. لذا حتما هماهنگی های لازم را با شوهرتان در این مورد به عمل آوید.
برای اعتماد به نفس همسرتان سعی کنید که او به جای نتایج، روی وظایف خود متمرکز شود، روی نقاط قوت او متمرکز شوید، و به او بازخورد مثبت بدهید و بگویید که شخصیت و خود او را علیرغم اختلاف نظرها یا ضعفهایش دوست دارید و همیشه اینطور بوده و هست.
فراموش نکنید تغییر دیدگاه یک فرد به خودش نیاز به زمان دارد و این زمان طولانی هست ، پس باید صبور باشید.
پاسخ کد 1412 تاریخ 12/7/1388
با سلام و احترام
معمولا یکی از آفتهای ازدواج در سنین بالاتر سخت گیری و وسواس هست و پس از ازدواج هم نسبت به انتخاب خود ممکن است مردد باشیم.
مسئله ای که شما به آن اشارت کردید تحت عنوان معیار جذابیت شناخته می شود. جذابیت یکی از معیارها چندگانه و مهم ازدواج هست. اما مانند سایر معیارها به طور نسبی ارزیابی می شود.
بدین معنا که: اگر جذابیت را نمره دهی کنیم ممکن است طیف آن از منفی بی نهایت تا مثبت بی نهایت گسترش داشته باشد و هر کسی با توجه به معیارهای خود به فرد مخاطب نمره جذابیت بدهد.
چه نتیجه ای می گیریم؟
نتیجه می گیریم جذابیت مطلق و 20 وجود ندارد. شما دست به هر انتخابی بزنید باز هم وقتی در خیابان قدم می زنید فردی جذابتر را خواهید دید. از همه مهمتر همیشه تنوع طلبی ما انسانها منجر می شود که نسبت به جدیدها هیجان نشان دهیم. آن چیزی که در مرحله نخست موجب تحسین ما می شود به مرور جزء عادت، یکنواختی یا حتی دلزدگی ما می شود.
پس اگر در ازدواج صرفا روی جذابیت متمرکز شویم، هرگز به ارضاء صددرصد نمی رسیم، چون همیشه دست بالای دست فراوان است.
اما جذابیت حرفش را هنگام انتخاب و در نگاه نخستین می زند. وقتی که فرد در اولین نگاه بدش نمی آید با فرد مورد نظر ازدواج کند و او را می پسندد کفایت می کند. یعنی آنقدر مقبولیت و جذابیت دارد که در نگاه اول شما را فراری ندهد، یا منصرفتان نکند.
اگردر نگاه اول این میزان مقبولیت و جذابیت بود، باید روی سایر معیارها متمرکز شوید. معیارهایی که در طول زندگی و ازدواج نقش پیشرونده ای در عشق و دوستی میان شما خواهد داشت. معیارهایی که قابل رشد هستند و ارزشمند هستند.
زیبایی فاکتوریست که در گذر زمان کاهش می یابد (چه بخواهیم ، چه نخواهیم)، اما معیارهایی چون مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری، شیوه صحیح حل مسئله، اعتقادات و اخلاق متناسب و ... می توانند طی زندگی گسترش یابند یا رشد کنند.
شما باید نمره جذابیت را در کنار نمره سایر معیارهای ازدواج در نظر گرفته و جمع بزنید و به معدل کل آن دختر توجه کنید. اگر او در سایر معیارها مناسب هست و در جذابیت هم به طور نسبی آنقدر بوده است که شما رضایت به خواندن عقد بدهید، پس از این می توانید با توجه به خصوصیات مثبت این خانم عشق خود را عمیق کنید.
این را بگویم ما آدمها روی هر چیزی توجه و دقت کنیم و انرژی بگذاریم همان مسئله برایمان ارزش پیدا می کند و طبیعی و بدیهی می شود.
اگر شما نوک پیکان توجه خود را از معیار گذرای جذابیت بگردانید و روی صدها معیارهای اساسی ازدواج که منجر به خوشبختی می شوند، بگردانید ، کم کم اهمیت بخشهای دیگر زندگی شما را پر می کنند و دیگر نگاه زیاده خواهانه شما به جذابیت مشکلی را برای شما به وجود نخواهد آورد.
البته فراموش نکنید که جذابیت و تک بودن قیافه همسر ، تنها بخش از لذتهای اوست که بین همه افراد تقسیم می شود و خاص همسرش نیست. (چون در دید همه قرار می گیرد)در حالیکه سایر معیارهای اساسی ازدواج و تمتع از آنها درون خانواده و مختص به همسر و بچه هایش هست. و هرگز هم این معیارها تکراری نشده و مایع دلزدگی نمی شود.
خلاصه و نتیجه گیری:
به سایر معیارهای ازدواج توجه کافی کن، اگر همسرت واجد آنهاست، می توانی نمره پایین او را در جذابیت بی خیال شوی. چون همیشه قیافه جذاب تر وجود دارد و شما همیشه این احساس را خواهی داشت که کسی قشنگتر از همسرت وجود دارد .
همچنین جذابیت همواره رو به کاهش هست و تحت تاثیر اخلاق و منش بد فرد نیز زیبایی دیده نمی شد.
نکته مهم اینکه:
جذابیت فقط به اندازه بینی، چشم و هیکل نیست. بعضی وقتها به جای یک مجسمه خوشگل شما همسری را دارید که کلامش شیرین و طنز هست، حرکاتش عشوه گرانه ، افکارش نو و خلاقانه، و برخوردش جذب کننده و نمکین هست. پس جذابیت خود چند بعدی هست و ابعاد غیر بصری آن ماندگار تر و تاثیر گذار تر است.
پاسخ کد 9229 تاریخ 12/7/1388
با سلام و عرض ادب و احترام
مقدمه :
ما انسانها در انتخابهایمان آزاد هستیم، اما در هر انتخابی هم مسئولیتی بر گردانمان می افتد و هم اینکه باید هزینه های مربوط به آنرا بپردازیم.
شما هم اکنون در سر دو راهی انتخابی قرار دارید که هر کدام برای شما مزایای خاصی را در بر دارد. در کنار این مزایا نیاز هست که هزینه هایی بپردازید (در واقع ضعف و عیبهای هر روش)
و تعارض و سردرگمی وقتی پیش می آید که به نحوی بخواهیم همه چیز را با هم داشته باشیم. یعنی خواهان راهی باشیم که هیچ ضعف و مشکل و دردسر و هزینه ای نداشته باشد و همه آن مزایا باشد.
معمولا کمتر پیش می آید چنین راه شسته و رفته ای پیش رو باشد.
یکم :
با توجه به این مقدمه برای اینکه شما تصمیم درستی بگیرید نیاز هست که این فرض را بپذیرید که چه طلاق بگیرید چه در این زندگی باقی بمانید باید هزینه های بپردازید و البته مزایای خاصی هم در هر راه وجود دارد.
وقتی که پرداخت هزینه ، وجود عیبها و ضعفهای هر راه را پذیرفتید نوبت به تصمیم عاقلانه و صحیح می رسد:
شما نیاز هست که به دقت مزایای ادامه به این زندگی فهرست کنید. یعنی اگر این زندگی ادامه پیدا کند چه خصوصیات مثبتی وجود دارد:
1 –
2 –
3 - ...
همچنین چه نقاط منفی و هزینه هایی به شما تحمیل می شود
1 –
2 –
3 - ....
و علاوه بر فهرست کردن آنها باید بنا به اهمیت هر کدام از اینها یک ضریب هم به آنها بدهید.
و در نهایت نمره نهایی ادامه زندگی به دست می آید.
همین کار را در مورد طلاق و جدایی هم انجام می دهید و نمره آن را به دست می آورید.
برای مطالعه بیشتر لطفا بر روی مقاله ذیل کلیک کرده و با دقت مطالعه کنید:
می بینی، هیچ کس بهتر از شما نمی تواند به یک جمعبندی کامل در مورد ادامه زندگی یا جدایی برسد. چون شما دقیقا در بطن این زندگی هستید و بیشتر از هر کس دیگری می توانید نمرات مثبت و منفی و ضریب هر کدام آنها را محاسبه و جمع کرده و مقایسه کنید.
اما در گام دوم نوبت به آن می رسد که بدون تردید و دو دلی در راهی که انتخاب کردید ، با همه قدرت و توان به پیش بروید، چون مطمئن هستید این راه علیرغم نقاط منفی اش ، در کل نمره بالاتری دارد و انتخاب برتر شماست.
لذا برای اینکه این راه انتخابی شما (ادامه به زندگی یا طلاق) کم فشار شود و هزینه های آن کاهش یابد نیاز هست که در پی کسب آگاهی ها، مهارتها و روشهایی باشید که حداقل بهره برداری را داشته باشید و فشار را کاهش دهید.
مثلا اگر شما تصمیم به ادامه زندگی گرفتید نیازهست:
-مهارتهایی یاد بگیرید که قدرت تاثیر گذاری خانواده خودت و خانواده همسرت را در زندگیتان کاهش دهید، در واقع دخالتهای آنها را (حتی اگر دلسوزانه باشد)، به حداقل برسانید.
-مهارتهایی در جهت ارتباط با یک فرد معتاد و درمان آن بیاموزید
-مهارتهای ارتباطی سازنده را یاد بگیرید و ارتباط خود و همسرتان و دخترتان را پویا و سازنده کنید.
-مهارتهایی بیاموزید که بتوانید عکس العمل صحیح در مورد نقاط ضعف همسرتان نشان دهید
-آگاهی هایی پیدا کنید که منجر بشود انتظارات و توقعات خود را از زندگی بهینه و حداقل کنید.
-آگاهی های تمرکز زدایی یاد بگیرید که طی آن بتوانید تمرکز خود را از شوهرتان بزدایید و انرژیهای خود را در حوزه های مختلف زندگی، کار، تحصیل، دخترتون، روابط دوستانه، دلمشغولی و سرگرمی ها و ... هم سرمایه گذاری کنید.
-مهارتهای کنترل احساس و هوش هیجانی را بیاموزید که طی آن هم بتوانید احساس خود را در مناقشات کنترل کنید و هم بتوانید از احساسات منفی شوهرتان پیشگیری کنید.
-و سایر اگاهی ها و مهارتهایی که برای کاهش هر گونه هزینه زندگی نیاز هست.
شما می توانید مقالات مربوط به بسیاری از این آگاهی ها و مهارتها را در سایت و تالار همدردی مطالعه کنید.
هریک از صفحات ذیل حاوی مجموعه مهارتها و آگاهی های مورد تاکید ماست:
شما مختار و آزاد به تصمیم گیری و انتخاب هستید، اما باید بپذیرید هر انتخابی در کنار مزایای خود، معایبی هم دارد. لذا به طریق شیوه حل مسئله (این مقاله یک مثال از این روش هست)، می توانید دست به انتخابی بزنید که نمره مثبت آن بیشتر باشد و با اطمینان انتخاب کنید.
پس از انتخاب صحیح جهت کاهش هزینه ها و نقاط ضعف راه مورد نظر، نیاز دارید که آگاهی و مهارتهایی را کسب کنید که لینک مقالات مورد نظر برای شما ارائه شد. همچنین مراجعه به مشاوره خانواده به صورت حضوری جهت افزایش آگاهی و مهارتها توصیه می شود.
اگر شما در تهران باشید من در ذیل چند مرکز در تهران معرفی می کنم که یکی از استادان بسیار عزیز دانشگاهی به نام دکتر خانم اسماعیلی در آنها مشغول مشاوره هستند. شما می توانید تماس بگیرید و کیف و کم آنها را متوجه شوید.
تهران خیابان نصرت شرقی - روبروی دانشکده پرستاری شماره تلفن66938833
*مرکز مشاوره راه بهتر
چهارراه پاسداران خیابان دولت خیابان شهید کلاهدوز- خیابان شهید یارمحمــــــدی بن بست بهار تلفن 22541434
این مراکز متخصصین برجسته ای در مورد مشاوره خانواده دارند به خصوص مرکز مشاوره پویا.
در ضمن بنده خانم دکتر اسماعیلی که از اساتید برجسته دانشکده هستند و از نظر سابقه و تخصص بسیار حاذق بوده، را در مراکز فوق می شناسم و به شما معرفی می کنم. اگر مراجعه کردی بگو که سنگ تراشان سفارش شما را کرده است.
البته فکر کنم اکنون ایشون فقط در مرکز مشاوره پویا مشاوره بدهد.
همچنین معمولا در هر شهرستانی شماره تلفن 148 مخصوص صدای مشاور هست که شما می توانید به صورت تلفنی در صورت مشکل با مشاوران در میان بگذارید.
کد 49 تاریخ 12/7/1388 (بخش دوم)
با سلام
اگر در پاسخ قبلی ام فرمایید بنده گفته ام که ایجاد و پیشرفت علاقه بین همسران به توانایی های آنها در ارتباط سازنده بستگی دارد.
در واقع آن علاقه ای که یکباره و بدون جهت و بصورت زودگذر ایجاد می شود از اوج فشار جنسی بوده و پایایی و ثبات کمی دارد. اما توسعه علاقه زناشویی در سایه به کارگیری منش و روشهایی هست که زندگی را جذاب می کند که در پاسخ قبلی در این زمینه توصیه هایی را به شما داشتم
خلاصه و نتیجه گیری:
علاقه به همسر توقع زیادی نیست. اما نمی توانیم منفعل بمانیم تا این علاقه از آسمان بر قلب ما نازل شود. بلکه با ارتباط موثر و مبتنی بر مهارت و ارتقاء معیارهای متناسب زندگی می توانیم کم کم آنرا گسترش دهیم.
معمولا توقعات و انتظارات نانوشته که نسبت به همسر آینده امان در ذهن می پرورانیم ، زمینه ای را به وجود می آورد که پس از ازدواج احساس سرخوردگی بکنیم.
واقعیات زندگی مبتنی بر تعامل سازنده بین همسران هست که با خود علاقه را نیز به ارمغان می آورد.
پاسخ كد 98124683 تاريخ 23/7/1388
با سلام و عرض احترام و معذرت به خاطر تاخير در ارسال پاسخ
متاسفانه در راهنمايي هاي اينترنتي فرصت و امكان تعامل زياد و بحث وبررسي دو طرفه نيست تا خود شما متوجه پاسخ شويد. من سعي مي كنم كه صريح تر به شما كمك كنم.
يكم:
ببين هر گونه ارتباط دوستي بين دختر و پسر وابستگي هاي احساسي به وجود مي آورد كه حتي اگر بعدا متوجه شوند به درد هم نمي خورند، نمي توانند به راحتي از آن بيرون روند. لذا شما با وجود اينكه از اين مسئله آگاه بوديد، بالاخره در همين دام افتاديد و من درك مي كنم چقدر سخت هست انسان بين احساس و منطقش يكي را انتخاب كند.
دوم:
دقت كنيد ، شما هنگامي بايد دست به كار شناخت و شروع رابطه كنيد كه زمان ازدواجتان فرارسيده باشد. در اين گونه موارد نياز به مخفي كاري نيست و خانواده هاي دو طرف هم در جريان هستند و مي توانند مشورت بدهند، شما هم رسما شروع به شناخت مي كنيد. اما اگر قبل از فراهم آمدن شرايط ازدواج دست به ارتباط بزنيد و بر اساس صرفا علاقه و احساس پيش برويد نمي توانيد به درستي شناخت ايجاد كنيد و در ضمن شناختهايي را نيز كه به دست آورده ايد ممكن است به نفع احساس خود تفسير كنيد.
سوم:
با توضيحاتي كه شما در مورد اين دختر داده ايد، به هيچ وجه شما دو نفر معيارهاي متناسب يكديگر را نداريد.
مسائل ارتباطي دختر خانم قبل از شما ، و حتي هنگام آشنايي شما با ساير پسرها، اختلاف در ديدگاه اخلاقي، حجاب، تعاملات اجتماعي، مشكلات رواني مبتني بر لجبازي ، انتخاب راههاي تلافي جويانه غير اخلاقي و بچگانه و ...، هر كدام به تنهايي ثابت مي كند كه اين ارتباط هر چه پيش برود مشكلاتش بيشتر، و امكان ازدواج كمتر مي شود و حتي اگر بر فرض چنين اتفاقي بيفتد اين زندگي محكوم به شكست است. خود را دلخوش به تغييرات احتمالي بعد از ازدواج نكنيد و قولهاي يكباره افراد در چنين مواقعي پايدار نخواهد ماند.
خلاصه و نتيجه گيري:
يكم: تا قبل از اينكه شرايط ازدواج داشته باشيد وارد رابطه نشويد كه خواه ناخواه احساس ها را ، رشد مي دهد.
دوم: هر گونه رابطه به هنگام ازدواج جهت شناخت طرف مقابل بايد رسمي، همه جانبه و با مشورت متخصصين مثل مشاوره خانواده همراه باشد.
سوم: به لحاظ اينكه اين دختر خانم بلوغ فكري و رواني ندارد، لجباز هست، روشهاي نامتعارف جهت تلافي به كار مي گيرد،از نظر اخلاقي و حجاب تفاوت عمده داريد ، با شما تناسب ندارد.
چهارم: هميشه شما هنگام ازدواج بايد فرض را بر اين بگذاريد كه اين خانم هيچ تغييري نخواهد كرد،و شخصيت او ثبات دارد. نبايد بر فرض احتمالي تغيير در جهت خواست شما ، دست به انتخاب بزنيد. معمولا تغييرات هنگام ازدواج،پس از ازدواج از بين مي رود و دوباره شما با همان دختر قبلي مواجه مي شويد.
پنجم: به صورت رك ، صريح، شفاف و قاطع به اين دختر بگو كه مناسب هم نيستيد و ارتباط خود را با او قطع كند و دوباره در زندگي دچار اين خطا نشو.
پاسخ كد 55 تاريخ 23/7/1388
با سلام و ضمن تشكر از اعتمادي كه به سايت همدردي داشتيد.
تفاوت در جنسيت، تفاوت در ژنتيك، تفاوت در تربيت خانوادگي، تفاوت در محيط اجتماعي موثر، تفاوت در اعتقادات و مسائل اخلاقي، تفاوت در سبك فكر و نگرش و .... همه و همه كم و بيش هنگام ازدواج دامنگير زوجين هست.
بسياري از زوجين فكر مي كنند كه در بعضي زندگي ها زن و شوهر تفاهم دارند و در بعضي ندارند. اما بايد به اين مسئله توجه كرد كه تفاهم تا اندازه زيادي يك مسئله اكتسابي هست، به اين مفهوم كه زن و شوهر ها با كسب آگاهي، و به دست آوردن مهارت و تمرين هاي مستمر و با كمك گرفتن از تجارب قبلي و مشورت گرفتن از مشاوران مي توانند روز به روز تفاهم را در زندگي افزايش دهند.
متاسفانه خيلي از زن و شوهران تصور مي كنند عشق و علاقه خود بخود بايد در زندگي وجود داشته باشد و ادامه يابد و حتي بيشتر شود.
در حاليكه تفاهم و عشق يك بذري هست كه به هنگام عقد در دل زندگي مشترك فرو مي افتد و اين بذر نياز به باغباني زوجين دارند. نياز به آگاهي دارد. بايد به موقع آبياري شود. بايد با مهارت آفت زدايي شود، كود داده شود ، نور و هوا و دماي مناسب داشته باشد.
اينكه شما در بسياري از مسائل زندگي با هم اختلاف نظر داريد به خودي خود جاي تعجب ندارد. اما اينكه چگونه بايد اين تفاوت نظرها هماهنگ شود نياز به مهارت و آگاهي دارد.
در يك گروه سمفوني يا موزيك ، ممكن است انواع سازها و ادوات موسيقي با صداهاي مختلف وجود داشته باشد كه هر كدام صداي خود را دارد. اما هنگامي كه همه آنها طبق قاعده هاي موسيقي از نت ها و ريتم هاي خاص و هماهنگ پيروي مي كنند در كل نتيجه خوشايند و گوش نواز خواهد بود.
مهم نيست كه در زندگي حرف شما و همسرتان در بعضي جهات متفاوت هست. مهم اينست كه بازخورد شما به اين تفاوت ها و اختلاف نظر ها چگونه است.
ما به اينها مهارت زندگي مي گوييم، مهارت ارتباطي مي گوييم. و آگاهي هايي كه براي هر زوج نياز است.
اين لينكهايي كه در بالا به شما معرفي كردم ،به صورت عمومي آگاهي ها و روشهاي كلي برخورد با مسائلتون را به شما يادآور خواهد شد. و با توجه به سئوال كلي شما مي تواند به شما كمك كند.
اما اينكه دقيقا نوع مشكل شما مشخص شود و از طريق زوج درماني يا خانواده درماني حل شود نياز به ايندارد كه شما و همسرتان (يا حداقل يكي از شما) به صورت حضوري در محل سكونت خود به يك مشاور خانواده مراجعه كنيد و از طريق يك تعامل رو در رو و حضوري نوع مشكلاتي كه برايتان مهمتر هست يكي يكي عنوان كنيد و به كمك مشاور مهارتهاي متناسب آنرا ياد گرفته و تمرين كنيد.
به هر حال وقتي مشكلاتي طي 11 سال مزمن مي شود شاخه هاي مهمي دارد و زير شاخه هاي خاصي دارد. كه بايد موردي در رابطه با هركدام به بررسي پرداخته شود.
اينكه با نااميدي و ياس منفعل شويم و دست از تلاش صحيح برداريم كمكي به ما نمي كند. همچنين تلاشهاي غير تخصصي و بدون نظر مشاور هم نتيجه دلخواه ندارد.